کتاب مثل ها و قصه هایشان

تصویر

کتاب مثل ها و قصه هایشان

نویسنده: مصطفی رحماندوست

ناشر: محراب قلم

معرفی کتاب:

مثل ها و قصه هایشان، نوشته مصطفی رحماندوست، شامل قصه هایی شیرین و آموزنده است که در انتهای هر داستان به یک ضرب‌ المثل ایرانی زیبا اشاره شده است.

 

بریده کتاب (۱) :

یک روز که آشپزباشی مشغول پختن غذا بود، ناگهان سنگ نمک از دستش در رفت و مستقیم افتاد توی دیگ غذا. آشپز باشی اول تصمیم گرفت سنگ نمک را از دیگ بیرون بیاورد، اما بعد با خودش گفت: “چرا خودم را به خاطر قلی خان و اطرافیان ستمگر و تنبلش به زحمت بیندازم؟”

آشپز باشی با این فکر و خیال …

کتاب مثل ها و قصه هایشان، قصه های اردیبهشت

 

بریده کتاب (۲) :

مرد و همسرش نگاهی از روی ناراحتی و عصبانیت به هم انداختند. چهره بچه‌ هایشان که گرسنه مانده بودند، دیدنی بود. همکار مرد از سفره کنار کشید، واقعا چیزی باقی نمانده بود.

همکار مرد گفت: “دست شما درد نکنه خانم، غذای خوشمزه ‌ای پخته بودید. ای کاش خانه‌ دخترم مهمان نبودم و یک شام درست و حسابی این جا می‌ خوردم. با دهن‌ گیر خوردن و ته گیری کردن، آدم فکر می‌ کند که دلش دنبال غذاهای خوشمزه‌ سفره‌ شما می‌ ماند.”…

کتاب مثل ها و قصه هایشان، قصه های مرداد

 

بریده کتاب (۳) :

استاد گفت: “نه، دیگر نیازی نیست پیش من کار کنی. تو همه کارها را به خوبی یاد گرفته ای، اما فوت کوزه گری را نیاموخته ای.

شاگرد گفت: “فوت کوزه گری؟ این دیگر چه نوع کاری است؟”

استاد گفت…

مرتبط با کتاب مثل ها وقصه هایش:

بهتر بخوانیم…

خرید کتاب قصه ما مثل شد ( جلد چهارم )

بیشتر ببینیم…

شکرستان 1 – قسمت 9

فاطمه زمان پور
دیدگاه کاربران
1 دیدگاه
  • azam0080 2 آذر 1402 / 9:14 بعد از ظهر

    سلام من این کتاب رو دوست داشتم

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *