تاریخ مستطاب آمریکا: دشمن بزرگ را درست بشناسید!

تاریخ مستطاب آمریکا: دشمن بزرگ را درست بشناسید!

تاریخ مستطاب آمریکا : محمدصادق کوشکی

معرفی:

کتاب تاریخ مستطاب آمریکا نوشته دکتر محمد صادق کوشکی در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات خیزش نو و در ۲۳۹ صفحه بطور مصور و در ابعاد ویزه ای به چاپ رسیده است.

دکتر محمدصادق کوشکی استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و پژوهشگر برگزیده ای است که کتاب های برجسته ای (بعضا به صورت اسناد مهم) تألیف کرده و مقالات علمی_پژوهشی بسیاری در نشریات داخلی و بین المللی به چاپ رسانده است.

او در همایش های متعدد داخلی و خارجی به عنوان تحلیلگر و کارشناس، سخنران اصلی به شمار می رود.

این کتاب طنز همران با کاریکاتورهای جالب خود، روایتگر تاریخ حقیقی کشور آمریکا و چگونگی تاسیس آن است که نتیجه مطالعه و پژوهش اساتید بزرگ با استفاده از منابع معتبر غیرایرانی و البته از اسناد و اعترافات مقامات آمریکایی استخراج شده است.

آمریکا بهشت آرزوهاست. متمدن­ترین کشور دنیا که مفاهیم آزادی، دموکراسی و حقوق بشر در آن به اوج خود رسیده است!!!

این کتاب، گوشه ایست از برنامه ریزی ها و تلاش های بی وقفه و خون دل هایی که خورده شده!!! تا این کشور بتواند همه دنیا را به بهشت آرزوها تبدیل کند و حالا قرار است تا تمدن واقعی را با روش های کاملا بشر دوستانه!!! به کشورهای دنیا صادر کند.

تاریخ مستطاب آمریکا: دشمن بزرگ را درست بشناسید!

بریده کتاب(۱):

احساس مسئولیت دولت آمریکا برای حفاظت از صلح وحقوق بشر باعث شده بود ارتش این کشور یک لحظه هم فرصت استراحت پیدا نکند و دائماً در چهار گوشه ی دنیا مشغول مراقبت از صلح و حقوق بشر و توسعه ی تمدن باشد.
مثلا در سال ۱۹۵۰، وقتی در کشور کره ( که آن روزها یکپارچه بود) طرفداران ومخالفان آمریکا به جان هم افتادند وصلح وحقوق بشر به خطر افتاد؛ ارتش آمریکا، مجبور به پا درمیانی شد وهمین که آمریکا پایش رادرمیان معرکه گذاشت، کره به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد و ماجرا فیصله پیدا کرد.

تاریخ مستطاب آمریکا: دشمن بزرگ را درست بشناسید!

بریده کتاب(۲):

گام دیگر کریستف کلمب برای آشناسازی بومیان سرزمین جدید با حقوق بشر، فهماندن نسبت «طلاو مس» به آن‌ها بود! او و یارانش همه بومیان بالای ۱۵ سال جزیره‌ی کیکائو در آمریکای مرکزی را مجبور کردند تا هر سه ماه مقداری معین طلا جمع آوری کرده و به کلمب تحویل بدهند و به جای آن حلقه‌ای مسی به گردنشان آویزان کنند. آن وقت هر سرخ پوست ۱۵ساله ای که گردنش فاقد حلقه‌ی مسی بود به صورتی مختصر جریمه می‌شود، جریمه‌اش هم این بود که یک دستش را قطع می‌کردند تا از خون‌ریزی بمیرد؛ البته قبول دارید این جریمه برای یک بومی که نتوانسته رابطه‌ی میان «طلا و مس» را درک کند جریمه‌ی زیادی نیست! بالاخره بومیان یک روزی باید این رابطه را درک می‌کردند.

برادری سیاه و سفید

بریده کتاب(۳):

– مردم گواتمالا در پژوهش های آمریکائی ها در مورد بیماری سفیلیس:
آمریکایی ها تعدادی از مردم گواتمالا را با روش هایی مثل تزریق به نخاع، پاشیدن مایعات حاوی باکتری به صورت و بدن مردان، و اعزام فاحشه های مبتلا به سفلیس به مراکز بستری بیماران روانی، به این بیماری مبتلا کرده و روش های درمانی مختلف را روی آنها مورد آزمایش قرار دادند و بعضی ها را هم بدون درمان رها کردند تا نمونه هایی برای مقایسه باشند؟ سال ها بعد وزیر خارجه وقت آمریکا بابت این تحقیقات! از مردم گواتمالا عذرخواهی کرد.
منبع: مروری بر آزمایشات هولناک آمریکا بر روی انسان، پایگاه خبری مشرق ۲۴ مرداد ۹۱

بریده کتاب (۴):

 لزوم تبعیض میان سفیدها و سیاه ها آن قدر بدیهی بود که حتی اکثریت کلیساها و پدران روحانی آمریکا هم با آن موافق بودند و بردگی و کار و شلاق را تقدیر الهی برای سیاهان می دانستند و به “بره های سیاه خداوند” یادآوری می کردند که خدا آن ها را آفریده تا در خدمت اربابان سفید باشند و اگر خدا می خواست، آن ها را سفید و متمدن می آفرید! و همین که سیاه و آفریقایی و بی تمدن خلق شده اند نشانه درجه دو بودن آن هاست. صفحه ۳۸

بریده کتاب (۵):

هنگامی که سیاهان شکار شده به سواحل غرب آفریقا می رسند، آن ها را  اعم از زن و مرد کاملا برهنه کرده و بدن هایشان را معاینه می کنند تا عیب و نقصی نداشته باشند. بعد، سینه سیاهان سالم را با ابزاری آهنی که در آتش سرخ شده (و در واقع نشان شرکت ها و اشخاص برده فروش است) داغ می کنند تا مشخص شود که سیاه جزء اموال چه کسی محسوب می شود.

در نهایت هم سیاهان نشانه دار را به منطقه مخصوص حمل بردگان منتقل می کنند تا زمان حمل آن ها فرا رسد… .

برده ها را در انبارهای کشتی های ویژه حمل برده ها جا می دادند. در طبقاتی که ارتفاع هر یک فقط ۵۰ سانتی متر بود و هر برده در جای خودش که مثل یک تابوت بود، زنجیر می شد؛ به صورتی که نمی توانستند غلت بزنند یا به پهلو بخوابند و معمولا پاها و گردنشان به کف انبار زنجیر می شد… .

در همین سیر، برده ها با مفاهیمی مثل نظم، بهره وری، ارزش هوای آزاد و از همه مهم تر آزادی به خوبی آشنا می شدند! صفحه ۲۳ تا ۲۷

بریده کتاب(۶):

یکی از روش ها “لینچ” نام داشت.

در این روش، از اعضای گروه ناگهان و بی مقمه سراغ کاکاسیاهی که معتقد به برابری سیاه و سفید بود می رفتند تا او را سورپرایز کنند. سپس سرتاپای او را به قیر آغشته کرده و در آتش می زدند.

این روش دو فایده اساسی داشت. نخست این که بقیه سیاهان، عبرت می گرفتند و فکر بی ربط و خطرناک برابری سیاه و سفید را از ذهنشان بیرون می ریختند، و دیگر آنکه سیاه لینچ شده برای همیشه تفکر ضد تمدنی برابری سیاه و سفید را فراموش می کرد. صفحه ۳۹

بریده کتاب (۷):

آمریکایی ها در فیلیپین دقیقا بهترین کاری را که از دستشان برمی آمد انجام دادند و این همان وعده رئیس جمهور آمریکا بود.

مثلا یکی از مناطق فیلیپیندبه نام کالکون ۱۷۰۰۰ نفر جمعیت داشت، اما پس از حضور لشکر بیستم ارتش امریکا در آن منطقه حتی یک نفر هم زنده نماند. معلوم است که برای فهم دموکراسی آمریکایی ظرفیت لازم را نداشتند.

یک سرباز آمریکایی ماجرای حضورش در کالکون اینگونه تعرف می کند: “بعد از پیروزی در کالکون، من به دست خودم بیش از ۵۰ خانه را به آتش کشیدم. ما زن ها و کودکان را هم هدف تیر قرار دادیم و چون خونمان به جوش آمده بود، بومی های این منطقه ار مثل خرگوش شکار کردیم.”  صفحه ۷۳

برییده کتاب (۸):

نیروهای میسون باید به جای جنگ با مردان قبیله پکوئت (که موجب کشتار بیشتری می شد!) چادرهای قبیله را آتش می زدند و زنان و کودکان سرخ پوستی که از آتش فرار می کردند را با شمشیر می کشتند. نتیجه البته به نفع تمدن تمام شد! حدود چهارصد زن و کودک سرخ پوست در آتش کباب شدند و بوی سوختگی منطقه را فرا گرفت!

سربازان میسون پس از اتمام مأمورت زانو زده و دعا کردند و خدا را سپاس گفتند که چنین پیروزی سریعی را نسیب آنان کرد. دکتر کاتن مدرکیش پیوریتن پیروزی افراد میسون را این گونه توصیف کرده است: در آن روز حداقل ۶۰۰ سرخ پوست به جهنم واصل شدند! صفحه۱۹

بریده کتاب (۹):

لحظه لحظه حضور ارتش آمریکا در ویتنام دستاوردی برای تمدن نوین بشری محسوب می شود.

مثلا خلافت سربازان آمریکایی در وادار کردن ویتنامی ها به راستگویی (که به آن اعتراف گیری نیز گفته می شود) تحولی عمیق در این رشته تخصصی ایجاد کرد. یکی از این روش های ابتکاری این بود که آمریکایی ها دو یا چد نفر ویتنامی که حاظر نبودند به سوالات تخصصی آن ها درمورد مخفیگاه ویت کنگ ها و تعدادشان و … پاسخ های درست و دقیق بدهند را سوار هلی کوپتر می کردند و بعد از پرواز، یکی از ویتنامی ها را از همان بالا به پایین پرتاب می کردند و بعد از بقیه ویتنامی ها می خواستند که راستگویی پیشه کرده و حقیقت را مو به مو تعریف کنند. البته پس از تام شدم راستگویی و اعترافات ویتنامی ها بقیه را هم پیش همان دوستانشان می فرستادند، چون یک ویتنامی که ترس پرتاب شدن از هلی کوپتر به حقیقت رو بیاورد، وقتی هلی کوپتر نباشد دوباره از راستگویی فرار می کند و به همین دلیل بهتر است در همان ارتفاع از هلی کوپتر پیاده شود. صفحه ۸۹

نقد

این کتاب جزو آثار ارزشمند تاریخی است که تا کنون به چاپ رسیده است. در نگاه اول، تنها یک کتاب طنز است ولی در اصل، یک کتاب تاریخی تمام عیار مستند به شمار می رود. زبان لطیف و طنز گزنده آن، هر خواننده ای را وادار به مطالعه تا پایان کتاب می کند.

کاریکاتورهای جذاب و مرتبط با مطالب هر صفحه، طنزکتاب را تلخ­تر و تأثیر مطلب بر خواننده را بیشتر می کند.

امتیاز بالای کتاب بابت این موضوع است که در پایین تمام صفحات کتاب، سند و مرجع همان صفحه ذکر شده است و نکته جالب تر این است که اسناد اکثرا از اعترافات مقامات آمریکایی و بعضا اروپایی می باشد.

اتفاقات ذکر شده در کتا ب، بطور سریع به دنبال هم آمده و خوی وحشی گری در آن ها به اندازه ای است که خواننده در لحظاتی قادر به تصور آن ها نیست.

بیشتر:
خرید کتاب تاریخ مستطاب آمریکا

کتابدوست
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *