نقد رمان امپراطور عشق نوشته ی بهزاد بهزاد پور
کتابی که پایانش آغاز یک زندگی ست…( کتابی کم حجم و دوست داشتنی.)
داستانی که قابلیت جهانی شدن دارد و ای کاش به زبان های مختلف ترجمه می شد.
جمله
معروف: “اگر دین ندارید آزاده باشید”، مبنای تصویرسازی این داستان بلند است.
در زمان های که دین اسلام نبوده، بشر در توحش زندگی می کرده، ثروت و قدرت حرف اول را می زده است. کسی که خودش با تمام توان جسمی و جوانیش، غلام دیگری بوده، مقابل دختری پری روی و اشرافزاده؛ قرار می گیرد و جوانمردی به خرج می دهد.
دختر را به عنوان برده به او می سپارند.
او زشت ترین برده هاست و دختر که از زیباترین هاست…،
اما او،
مرد است،
جوان است اما فرصت طلب نیست،
حرام زاده نیست،
آزاده است،
اسیر شهوت نیست.
چهره اش شب است اما خورشید روز مقابلش زانو می زند…
این کتاب تپش قلبی می دهد به جوانان
مخصوصا در زمانه ی ما که جوانان اسیر امیال و هوس شده اند و قید دین را زده اند اما حسین فاطمه تأکید دارد که اگر دین ندارید آزاده باشید.
معنای آزادگی را می توانید در کتاب امپراطور عشق به چشم ببینید.