بسم الله الرحمن الرحیم
نقد کتاب: هفت جن
نویسنده کتاب: امید کوره چی
از کودکیام داستانهای جن طرفدار داشت، حالا هم کتابهای جادو سحر و اجنه!
اوایل ترجمههای پرفروشی چون هری پاتر نشست وسط کتابها و حالا داخلیها هم دست به کار شدند! هم فروش خوبی دارد و درآمد زا و هم نتیجهاش معروف شدن است!
می ماند یک سوال: ترس تا چه حد به روان انسان آسیب میزند؟ اصلاً دانستن سحر و جادو و خواندن کتبی با پسزمینه وحشت و ترس، چقدر نیاز است؟ یک وقتی پای لذت در میان است و یک وقتی پای نیاز. لذتهایی که نیازی به آنها نیست، مثل نوشابه است، مثل مواد مخدر، خوشمزه و سکرآور!
و البته «بیمار کننده»!
نمیخواهم آسیبهای روانی کتب و فیلمهایی از این دست را بنویسم. هر فرد با مرور زندگی قبل از خواندن این کتب و بعد از خواندن آنها، تاثیر منفی که در روح و روان و اندیشه خود میبینید، متوجه میشود. یکی از این کُتب کتاب «هفت جن» است.
– اين كتاب دو موضوع را خيلي دقيق و بسيط و با توصيفات فراوان و عيني توضيح داده است: يكي طوايف مختلف جن و دیگری طرز تهيه طلسم هاي مختلف.
در مورد اجنه توضيحات دقیق و توصيفات وحشتناکی را آورده است، و هیات و رفتار جن ها را بسيار دقيق توصيف مي كند. مثلا یک نفر خوابيده و جن ها می آیند و می خواهند از وجود او روحش را بيرون بكشند، آن شخص هم زجر و درد مي كشد. نویسنده مو به مو توضیح می دهد که…
حتی شما اگر شخصا آدم تقریبا شجاعی باشید و رمان وحشتناک بخوانید، وقتی این کتاب را میخوانید، شب ها موقع خواب مدام اطراف را می پایی! حالا فكر كنيد كسي كه روح لطيفی داشته باشد، چقدر این کتاب اذیتش خواهد کرد.
موضوع بعدی که دقیق توضیح می دهد، نحوه درست کردن طلسم های مختلف است، به طوری که اگر خواننده کنجکاو باشد، متاسفانه آن کارها را انجام می دهد.
بعد از خواندن کتاب، مصاحبه نویسنده را بخوانید. مصاحبه گر همین نکته را پرسیده بود. گفته بود شما این طلسم ها را این قدر با دقت توضیح داده اید، فکر نکردید که کسی بخواهد امتحان کند؟ نویسنده گفته بود که من طلسم ها را تغییر دادم تا اگر کسی امتحان هم کرد، به نتیجه نرسد.
شخصیت اصلی کتاب با جن ها در نبرد است و طلسم ها و وِردهایی را انجام می دهد. این گزاره در ذهن انسان شکل می گیرد که «این فرد، مسلمان است» اما نکته اینجاست که تمام طلسم ها و وردها و ذکرها و مهارت هایش را از استادی بی دین و ملحد یاد گرفته است. او در طی داستان طلسم هایی که یاد گرفته است را انجام می دهد و این روند تا آخر داستان که در شرایط دشواری قرار می گیرد، ادامه دارد و نهایتا جایی که دیگر راه فراری ندارد موقعی است که از امام زمانعج کمک می خواهد. این نکته برای کسی که دید عمیق داشته باشد، به چشم می آید که چرا قبل از این همه کار سخت از امام شیعیان کمک نخواست؟
اما برای کسی که کتاب را با نگاه تحلیلی نمی خواند، سوال پیش نمی آید. بلکه در ذهنش این گزاره شکل می گیرد که: آدم می تواند مبنای علمش را از لجنزار بگیرد غرق نشود و با حرام بسازد، تمام راه ها را تجربه کند؛ اگر به هیچ نتیجه ای نرسید، در آخر متوسل به امام معصوم(ع) شود. امام معصوم هم که مهربان است و همیشه کمک می کند، خانه حرام و لقمه حرام و کار حرام را اصلاح میکند و شخص را نجات می دهد.
حال این سوال پیش می آید در کل داستان، امام زمان کجا بوده است؟ چرا شخصیت داستان از همان اول از امام زمان کمک نخواست؟ این همه بیچارگی و زجر و سختی و مصیبت کشید.
گفتنی است که حتی طرز تهیه طلسم ها هم وحشتناک است. مثلا می نویسد که برای تهیه طلسم به عصاره عقرب نیاز است! و طرز تهیه عصاره عقرب را توضیح می دهد؛ می گوید چهل عقرب می گیرند و به چهار دسته ده تایی تقسیم می کنند و چهار تا چاله می کنند و آنها را ده تا ده تا توی زمین چال می کنند. عقرب ها از گرسنگی شروع به خوردن همدیگر می کنند. نهایتا از هر ده عقرب یکی باقی می ماند که جمعا چهار عقرب می شود. این چهار تا را دوباره به جان هم می اندازند و غیره.
خلاصه بعضی از کتب دردی دوا نمیکند اما درد اضافه میکنند باورها را جابجا میکنند و باوری کاذب اضافه میکنند باوری ترسناک و دلهره آور.