نقد رمان ماهی ها پرواز می کنند : نوشته مریم بصیری
داستان دختری به نام ماهی که برای درس خواندن به تهران آمده است.
اصل و نسب خودش را کنار گذاشته، دانشجوی ارشد و موفق در کارش است.
او خانواده اش و فرهنگ و ارزشهایشان را در شأن خودش نمی داند و زندگی دیگری برای خودش رقم زده است که باعث شده در ظاهر شیک و دلچسب باشد اما از درون خسته و ویران.
زیارت خانه خدا قسمتش می شود که البته او به نیت استفاده از هنر معماری عربستان راهی می شود.
اتفاقاتی می افتد که او را به خود می آورد.
نویسنده تلاش کرده تا درون یک دختر جوان و فضای بیرونی که او را با این ترکیب پوششی آرایشی قضاوت می کند را ترسیم نماید و درفضایی ده روزه تحولی عظیم را برای او رقم بزند.
تکرار صحنه ها و لحظه ها و مکانها؛
دیالوگهای غیر شیرین و غیر جذاب؛
عدم پویایی فکری قهرمان داستان؛
چرایی تغییر مسیر او چه به سمت بدیها و چه به سمت خوبیها باعث شده است تا رمان دیر و کند پیش برود و خواننده خسته می شود.
نویسنده می توانست خیلی بهتر از فضای معنوی آنجا و حال و احوال افراد استفاده کند.
مدام افکار و عقاید قهرمان داستان را به چالش بکشد و او را در پی یافتن جواب به تلاش وا دارد.
اما بیشتر تعریف ها از افرادی است که محض تفریح به حج رفته اند.
به جای توصیف حالات شیرین روحی، شوق و ذوق تفریح و خرید در دل می نشانند.
به هر حال رمانی است که اگر بازبینی شود می تواند کمک فکری خوبی برای جوانان باشد.
سوالات زیادی در ذهن خواننده شکل می گیرد؛
از چرایی انتخاب عروس مسافر توسط شوهرش؛
دامادی دین دوست، عروسی دین گریز و تفاوت فاحش آنها.
از اینکه همسفران غالبا دل به حال معنوی سفر حج نمی دهند و یا ایرانیان اینگونه اند،
اینکه پیرها تمایل به عبادت دارند و جوانان ما نه،
اینکه زنان ایرانی کم حوصله و بداخلاق و مصرفگرا هستند.
نویسنده، می توانست در رمان علاوه بر نشان دادن شخصیتهای ضعیف، فرد یا افرادی قوی و خوب را هم نشان دهد تا سیر تحول ماهی، شکل منطقی پیدا کند.