نقد رمان اینترنتی بگذار آمین دعایت باشم نوشته ی شازده کوچولو
دختری بنام آمین که ازجانب پدر، مادر و مرد صیغه ای اش مورد ظلم قرار می گیرد. در داستان همه ی شخصیت ها پولدارند و مغرور…
همه دنبال هوس و پول هستند ؛
دوست دارند کلاه سر اطرافیان بگذارند؛
و این ها شریکان تجاری اقوامند.
یعنی هر کسی دارد زیر پای قوم و خویش خود را خالی می کند.
سراسر رمان پر است که هوس بازی مردان و زنبارگی هایشان، خیانت مردان به زنانشان، روابط آزاد و البته غم و غصه های زیاد.
تنهایی ها، قهرها، دوری کردن ها، فرارهای زیاد و تلخی ها.
عجیب است این همه زشت زندگی کردن!!!
پدری که ظلم می کند و تبعیض قائل می شود.
تاجر و عاشق و فارغ است و تنها و مغرور.
مادری که فرزندانش را می گذارد و می رود، چون عاشق مرد دیگری شده است.
دختری که قهر می کند از خانه و می رود.
دختری که به زور توسط پدرش صیغه ی مردی پولدار می شود.
دختری که دخترانگی اش را در اختیار مردی می گذارد…
رمان، پر است از زشتی ها…،
چرا انسان ها اینقدر تلاش می کنند که زشتی ها را در قالب رمانی عاشقانه تحریر کنند و با دادن دو سه تا صحنه ی روابط خصوصی، شویِ لباس، آرایش و پول، دیگران را جذب کند؟!
آیا این همه نکبت و رنجی که از این زندگی های هوس آلود نصیب انسان می شود زیباست؟!!!
واقعا متأسفم.