موکب رنگی پنگی
نویسنده: بهزاد دانشگر
انتشارات: عهد مانا
معرفی:
یه موکب کوچیک پر از مداد رنگی، پارچهها و کاغذهای رنگی، پر از عروسکهای دستساز و کاموا و یونولیت.
یه موکب پر از بازی و شوق و ذوق و سروصدای بچهها. زنان و دختران هنرمندی که چندسالی است بدون هیچ پشتیبان و در یک حرکت خودجوش و مردمی خودشان را میرسانند به زیارت اربعین تا زائران کوچک این اجتماع باشکوه را دریابند.کودکان و خردسالانی که در میان اینهمه سروصدا و ازدحام جمعیت فراموش شدهاند و کمتر کسی به آنها فکر می کند.
موکب رنگی پنگی شامل خرده روایتهایی است از این هنرمندان خلاق.
بریده کتاب:
میگویم کلاً توی زندگی عشق خیلی شیرین است. وقتی آدم میخواهد ازدواج کند تا فرد جدیدی توی زندگیش میآید زندگی شیرین میشود.
من وقتی امام حسین علیه السلام را پیدا کردم زندگیم شیرین شد. شاید همان روز عاشورایی بود که یک مجلس مقتلخوانی رفتم. سِنی نداشتم. توی آن مجلس خیلی خیلی دلم شکست. خیلی گریه کردم. شاید چند ساعت آن مقتلخوانی طول کشید و من هم داشتم گوش میکردم. بعد حس کردم که نظرت درمورد عالم عوض شد یعنی حس کردم بجز امام حسین علیهالسلام واقعاً هیچ چیزی برایم ارزش ندارد.