
نقد رمان اسماعیل ، کتاب اسماعیل نوشته امیرحسین فردی
اسماعیل داستانی است تمام نشدنی، فراتر از زمان گذشته و حال و آینده. جاری در تمام دهه ها و زنده در کشوری که نسل جوان دارد. پر شور است و پویا، آرزومند است و بی پروا.
اسماعیل جوان رشید و خوش برورویی است که کسی به او رو نیاورده تا بتواند خودش را پیدا کند و معنای زندگی را دریابد. تنهاست در عین آنکه میان دوستانش پرسه می زند.
لات است و لوطی منش، او مثل همه، جوانی کردن با آزادی را دوست دارد و تن به هیچ قید و بندی نمی دهد.
اگر برای زندگیش هم تدبیری می کند: از روی ناچاری و فقط گاه گاهی است
و اما داستان ما، برخلاف داستان های خارجی، خدا دارد و خدا همیشه تقدیر می کند جهان را. مخلوقات در کنار برنامه ریزی ها و تدبیرهایشان، همیشه زیر سایه تقدیرهای الهی هستند و این می شود که اسماعیل به مانع دوست دخترش می رسد و کتک مفصلی که از پدرِ دختر می خورد.
جریان زندگی اسماعیل تغییر پیدا می کند تا آخر جلد دوم که به نام گرگ سالی چاپ شده است.
همان قدر که این کتاب برای جوان هایی که مثل اسماعیل یله اند، شیرین است و جذاب، برای دیگر جوان ها ساده است و خسته کننده.
خیلی ها مثل اسماعیل سرگشته و حیران و لاقیدند و انگار دارند داستان خودشان را می خوانند و می خواهند بدانند اسماعیل چه می کند و به کجا می رسد پایانش.
و نویسنده پایان را باز می گذارد و ادامه داستان را در جلد دوم (گرگ سالی) که آن هم با پایان باز تمام می شود ادامه می دهد و کاش امیر حسین فردی زنده بود تا ادامه بدهد تا مشتاقان، تشنه ی سرانجام اسماعیل نمانند.
به هر حال روانی داستان، واقعی بودن شخصیت ها ، نزدیک بودن به حس و حال جوانان امروزی، دوری از مفاهیم سخت، درونخوانی اسماعیل، توصیفات دقیق، از مشخصات بارز این کتاب است.
چه خسته بشوید، چه با شوق باشید حتما رمان اسماعیل را بخوانید.
جوان ها که حتما،
معلمین و مربیان و مبلغین هم با دیدگاه تربیتی حتما حتما.
نمونه زیبایی از تفسیر آیه «یهدی من یشاء» در این کتاب هست و «انّا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» هم.