کتاب: معمای بوبی خرگوشه
نویسنده: سید میثم موسویان
ناشر: عهد مانا
موضوع: اخلاق
خلاصه کتاب:
بوبی خرگوشه دنبال این است که جانشین جغد پیر دانا شود؛ ولی جغد شرط گذاشته که باید آب مخصوصی را بخورد. خرگوش آب را می خورد و متوجه می شود موقع عصبانیت، اگر کارهایی که برایش ضرر دارد انجام دهد، یا اگر به دیگران کمک نکند، تبدیل به بچه خرگوش می شود! با این اتفاقات او می فهمد که برای بزرگ ماندن باید تلاش کند و کارهای خوب و مفید انجام دهد که نه به ضرر خودش باشد، نه دیگران.
بریدهی کتاب(۱):
توی جنگل های شمالی پیچید که جغد دانا دنبال یک جانشین برای خودش می گردد. او سال ها توانسته بود جنگل شمالی را با دانایی و کمک به حیوانات، از نابودی حفظ کند. جنگل شمال و ما حیواناتی که در آن زندگی می کنیم، دشمن های زیادی دارد و جغد پیر می توانست با نقشه هایی که می کشد، به جنگل و حیواناتش کمک کند.
ص ١١ و ١٢
بریدهی کتاب(۲):
جغد پیر گفت: اگر بخواهی جای من را بگیری، باید از این آب عجیب و غریب بخوری! بوبی با تعجب به کاسه سفالی پر از آب نگاه کرد و لبخند زد و گفت: آب خوردن، راحت ترین کار دنیاست!
ص ٢٢
بریدهی کتاب(۳):
بوبی خرگوشه از شیر خداحافظی کرد و تا فردا صبح، توی جنگل راه رفت و فکر کرد و فکر کرد. او نمی توانست آرزوی بزرگش را فراموش کند. از طرفی هم نمی خواست مثل شیر تبدیل به چیزی بشود که خودش نمی خواهد.
ص ٣٢
بریدهی کتاب(۴):
بوبی همچنان به اتفاق هایی که بعد از خوردن آن نوشیدنی عجیب افتاده بود، فکر می کرد.
او آرام آرام متوجه شد که خانم خرگوشه هم بعضی وقت ها بچه می شود، وقت هایی که سر بچه هایش جیغ می کشد و یا قهر می کند. او متوجه شد همه حیوانات جنگل بعضی وقت ها این طوری می شوند، وقتی عمو موشی سیگار می کشد، وقتی طوقی تنبلی میکند….
ص ۵۴
مرتبط با کتاب معمای بویی خرگوشه:
بیشتر بخوانیم…
بیشتر ببینیم…