نقد و بررسی اجمالی
بریده کتاب :
پاشنه بلند در کافه
نگاش کردم دیدم…. دیدم گلوش….. ! یکی پا گذاشته بود روی گلوش و هی فشار میداد! صورت بهنام قرمز شده بود و نمیتونست نفس بکشه. عربده کشیدم: «وحشی! پات و وردار. داری میکشیش!» اما اون مثل آدمای مست میخندید…
نمایش ادامه مطلب
نقد و بررسیها0
هنوز بررسیای ثبت نشده است.