لبخند مسیح: رمانی متفاوت برای جوانان

لبخند مسیح - زندگی

کتاب لبخند مسیح ، نویسنده سارا عرفانی


معرفی: لبخندهای زیبا و پرمعنا دل آدم را می لرزاند، حالا اگر “مسیح” به روی تو لبخند محبت بزند چقدر دلنشین تر و شیرین تر می شود…

بریده ای از کتاب(۱):
نگار! تو را مسیح در میان راه فرستاد تا من اشتباه نرم . هم چنان تو چشم هایم زل زده بود، سرم را تکان دادم . دستم را جلو بردم و جعبه را گرفتم و گفتم: اما واقعیت اینه که یه وجود بزرگ، تو رو در مسیر من قرار داد نه من رو در مسیر تو. می فهمی نیکلاس ؟
… جعبه را باز کردم، زنجیر را از تو جعبه بیرون آوردم، پلاک را در میان انگشتهایم گرفتم . شکل قلب بود و رویش به صورت مورب، با حروف انگلیسی شکسته، حک شده بود: « مهدی» و زیر آن « مسیح »(صفحه ۱۱۱)

بریده ای از کتاب(۲):
نگار! تا به حال نمی دانستم که خدا هم عاشق است و اکنون تمام وجودم از عشق لبریز است. او عاشق است و این عشق را در وجود تمام موجودات نهاده است.
عشقی که نه بخاطر نیاز باشد، بلکه ازشدت کمال و اوج بی نیازی است. برای درک چنین مفاهیمی به سالها وقت نیاز دارم. نمی توانم به راحتی در این مورد حرف بزنم.
پیش از این بدون عشق چگونه زندگی کرده ام؟!
از تمام زندگی بدون عشق گذشته ام، شرم دارم، وقتی احساس می کنم تنها دلیل زنده بودنم، برقراری رابطه عاشقانه با کسی است که خودش تمام وجودش لبریز از عشق است.

بریده ای از کتاب(۳):
با چشمهای آبی اش خوب توی چشمهایم دقیق شد. نمی دانم دنبال چه خبری می گشت. ادامه داد حالا فکرکن یه نفر می آد و به تو میگه پشت این تپه ها باغ بزرگی که تو می تونی به راحتی اونجا زندگی کنی و این همه سختی رو تحمل نکنی. اون از باغ و سرسبزی های باغ برات میگه و می ره. تو ممکنه دو تا کار کنی، یا اونقدر از زندگی خودت احساس رضایت می کنی که حرفای اونو نشنیده می گیری، در واقع ترجیح میدی به چیزی که گفته، حتی فکر نکنی چون اگر بهش فکر کنی مجبور میشی برای مطمئن شدن از حرفش زندگی روزمره تو برای همیشه تعطیل کنی، اه تو حوصله تفسیر و تحول را نداری… صفحه۱۰۷

ketabak
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *