کتاب شما نخواهید خواست : یک روایت عجیب که حقیقی بودنش، خواندنی ترش کرده است

کتاب شما نخواهید خواست
ویراستار: مریم مقانی، رضا رهگذر
مترجم: شکوه‌السادات حسینی
انتشارات: پرستا(وابسته به موسسه فرهنگی هنری پرستای حق)

معرفی:

به نظر شما مي توان در شرايطي که در چند متري دشمن هستي، و هواپيماها مرتب روي سرت چرخ می زنند و با استفاده از عينک هاي مخصوص شب همه جا را رصد مي کنند و… و مدام تو را دنبال می کنند و آخرسر بمبی در چن سانتی ات منفجر می شود و تو زنده بمانی!
این کتاب داستان حقیقی عجیبی است…

بریده کتاب:

به ياد تو افتادم! دلم خيلي برات تنگ شده، عزيز دلم! خيال تو مرا در خود غوطه ور ساخت و عطر لطيف زنانه و توجهات دخترانه ات، آرايشت براي من و خطي که شال سياهت به گونه ي به رنگ نرگست ترسيم مي کرد و من اجازه داشتم نگاه کنم و حدي را که بايد در هنگام نشستن کنار هم در بالکن منزلتان رعايت مي کرديم. صفحه47

بریده کتاب(2):

ناگهان صحنه اي پخش شد که مرا نشان مي داد. هواپيما تعقيبم مي کردند. بعد مرا مي کشتند و رسانه هاي صهيونيستي، به پيشرفت تکنولوژي ارتش خود افتخار مي کردند. به شدت احساس غرور و پيروزي مي کردم. (من زنده بودم.)صفحه68

بریده کتاب(3):

صداي هواپيما هاي جنگي اي را شنيدم. با ار تفاع کمي پرواز می کرد. صدايش نزديک تر و وحشتناک تر مي شد. مطمئن بودم الان به من حمله مي کند. يک موشک به طرف من شليک کرد. نه موشک را ديدم و نه صدايش را شنيدم. احساسش هم نکردم. فقط بيهوش شدم و ديگر چيزي نفهميدم. موشکي که تا شعاع پنج متري هر چه را در اطرافش وجود داشته باشد مي سوزاند، به فضل و رحمت الهي بر من سرد شد. پس از ده دقيقه چشمانم را باز کردم. خودم هم باورم نمي شد که دوباره به زندگي بازگشته ام.صفحه60

مرتبط با کتاب شما نخواهید خواست 👇🏻👇🏻👇🏻

بیشتر بخوانیم…
نفوذ در موساد : یک نفوذ جذاب دقیق و هیجان‌انگیز در سازمان امنیت اسرائیل موساد

بیشتر ببینیم…
خواستم بگم #حاج_قاسم فدات بشه آقا چرا نگرانی؟