خاطره مهمانی چند تا کتاب باریک و بیست دقیقه ای خریدم . البته از هر جلد سه عدد، گذاشتم تو قفسه فلزی تو سالن پذیرایی، چند تا کتاب زیبا هم که قبلا خریده بودم رو بهشون اضافه کردم . یه ...
خاطره دزدی خانگی گاهی در نزدیکی ات کسانی هستند که خبر داری،اما کارها و شیطنت او گاهی فراموشت می شود… یک روز کتاب "فریاد در تاکستان" را از یکی از دوستان قرض گرفته بودم که بخوانم….صبح روز بعد که به ...