عکس نوشته کتاب کیمیاگر یک شب قبل از آمدن این جوان در خواب دیدم که ستاره های آسمان ریخته بودند توی حیاط خانه. من غرق ستاره ها بودم و از سمت ماه صدایی به من گفت : «کیمیا را عرضه ...
عکس نوشته کتاب می شکنم در شکن زلف یار نوشته ی حسین سرو قامت دوستی می گفت حرف مثل کلینکس است، یکی را که بگویی، دیگری هم پشت سرش می آید. زمان متوقف نیست....می گذرد؛بی آنکه تاملی کند که ما ...
عکس نوشته کتاب تمنا نوشته ی رضا مصطفوی آشنا ترین انسان ها به زمان کسی است که از رویدادها شگفت زده نمی شود. ویژگی یاران امام...یاران امام باید یارانی باشند که چون و چرا نشناسند. تنها امام معصوم و کلامش ...
عکس نوشته کتاب پدر نوشته ی خانم نرجس شکوریان فرد بی معرفت ها و بی بند و بارها و جاهل ها هم که در دنیا زیادند؛ احمق های طرفدارانشان هم زیاد تر... اما علی، دلتنگ خدا بود و خدا دلتنگ ...
عکس نوشته های کتاب آسمان شیشه ای نیست نوشته ی مرتضی انصاری زاده حرم از آنجاهایی بود که حتی شنیدن نام آن، آرامشش را به هم می ریخت و مانع می شد که زندگی با شک و تردید را ...
عکس نوشته های کتاب سایه شوم نوشته ی مهناز رئوفی چرا انسان ها خویشتن خویش را گم کرده اند. بدون هدف نمی شود زندگی کرد. انسان ذاتا به دنبال معنویت و خدا جویی است. باید در انتخاب سرنوشت آزاد ...
عکس نوشته کتاب امام من ، نوشته ی نرجس شکوریان فرد خودت دستت را بیرون نکشی خدا دستت را رها نمی کند. جمعه خدا می خواهد که این صبح خودمانی را، خرج خودی ترین فرد زندگی ات کنی؛امامت...امام مثل خداست، ...
عکس نوشته های کتاب فواره ی گنجشک ها نوشته ی محمود پور وهاب او به ظاهر آرام و برای خاندان ما بی ضرر بود ولی...سیاستی که در پیش گرفت...خطرناک تر از شمشیرهای برافراشته ی ما بود. دخترک بی صبرانه این ...
عکس نوشته های کتاب ادواردو نوشته ی بهزاد دانشگر کار سخت تر شد...باید از کسی دفاع کنی که دوستش نداری!اسپاگتی اصلی یعنی این!!!داشتند با لذت خاصی بستنی می خوردند...همیشه انسان هایی بوده اند که می خواستند از روزمرگی فرار کنند ...
عکس نوشته های کتاب هوای من ، نوشته ی نرجس شکوریان فرد آرشام:من ظاهرم را درست می کنم که بگویم خوشم،تو ظاهرت را درست می کنی که بگویی خوبی،گل بگیرند به دروغ های هر دوتایمان. نمی فهمیم که همه زندگی ...