نقد و بررسی اجمالی
چپ دستها عاشق میشوند
نوشته علی آرمین
نشر جمکران
بریده:
هر گوری میرفتم، برایم بهتر از اینجا بود.
بیست سال تحمل این خانه برایم بس بود. تصمیم گرفتم که برای همیشه آنجا را ترک کنم. یک مشت خرت و پرت و لباس و شانه و اینجور چیزها را توی کیف لپتاپم ریختم. مقداری از شهریهام که مانده بود را هم گذاشتم توی جیبم.
به لیلا فکر میکردم و اینکه الان دیگر همان خانواده درب و داغونم را هم میخواهم رها کنم و تنها بروم سراغش
نمایش ادامه مطلب
دیدگاهها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.