نقد و بررسی اجمالی
خانه بلور
نوشتهی سیدمحمد میرموسوی
انتشارات عهدمانا
بریده کتاب:
از حیاط همسایه مان دود تنور برخاست و بوی خوش نان گرم پیچید. چند لحظه بعد همسایه در زد و دوتا از آن نانها را
برایمان آورد و نوخانه را مبارک باد گفت و
رفت. مادربزرگ نان را بوسید و برد توی
سفره پیچید
همان لحظه رفت در صندوق چوبی را باز کرد و با لبخند کاغذی را به دستم داد و گفت:(( این خانه را خدا به ما هدیه داد حالا هم هديه تو.))
نمایش ادامه مطلب
دیدگاهها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.