آنک آن یتیم نظر کرده
نوشته محمدرضا سرشار
نشر سوره مهر
بریده کتاب :
گویی جشنی سراسری بود؛ که هیچکس و هیچچیز را توان برهم زدن آن نبود. سیماها از شادی میدرخشید و لبخندهای انباشته مهر، دمی از لبها دور نمیشد. گرمای میانه تابستان، و تابش خورشید نیمروزی و شره کردن عرق از سر و رو و تنها نیز، انگار بدیشان کمترین رنجی نمیرسانید.
اینک مردم پیاده.چندان پیرامون پیامبر و شتر وی را گرفته بودند که همراهانش را از وی جدا ساخته و پسپشت نهاده بودند.
چون به کوی جبهه رسیدند، از فراز دیواری، صدای سالخرده زنی برخاست که میخواند:
محمد بهترین مردان و گرامیترین آفریده آفریدگار است.
نقد و بررسیها0
هنوز بررسیای ثبت نشده است.