کتاب راض بابا نویسنده: طاهره کوه کن انتشارات شهید کاظمی بریده کتاب: یک لحظه دوربین در معرض دید راضیه قرار گرفت. از محل تمرین خارج شد و به سمت خبرنگار رفت. - ببخشید خانم! با خوشحالی سرش را برگرداند. - ...
کتاب اوسنه گوهرشاد نویسنده: سعید تشکری انتشارات به نشر بریده کتاب: امینه پاکروان این بار پشت پیشخوان کافه اش در پاریس نشسته بود و منتظر دوستانش بود. نگاهش به آسیاب بادی بزرگی بود که دکور مولن روژ را ساخته بود. ...
کتاب هرسال قبل از زنگ اول نویسنده: مژگان بابامرندی انتشارات به نشر بریده کتاب: دستش را می گیرم تا از خیابان رد شویم. خیلی کند راه می رود. تقریبا او را می کشانم. می رویم رو به روی اداره برق. ...
کتاب وقتی همه بیدار بودند نویسنده: فاطمه قشمی انتشارات سوره مهر بریده کتاب: از یک هفته پیش که آمدیم تهران و شاید قبل ترش یعنی همان وقتی که بابا راز چند ساله اش را بهم گفت، توی ذهنم تصویرهای تازه ...
کتاب عمو قاسم نویسنده: محمدعلی جابری انتشارات کتابک بریده کتاب: بعداز مرگ مادر سردار، یکی از دوستانش به او گفته بود: " مادرت را در خواب دیدم و او به من گفت: به پسرم بگو به پدرش تلفن بزند. " ...
کتاب قربانی اسلام نویسنده: حسن قدوسی زاده دفتر نشر معارف بریده کتاب: لیاقت رهبری را تنها فقیه سیاستمدار داراست هنگامی که نام امام نزد آیت الله میلانی برده میشد، میفرمودند: سلام الله علیه. شخصی معترض بود، فرمودند: ساکت باش فلانی! اینجا ...
کتاب قابیل از شکارگاه برمیگردد (فتوا- جلد دوم) نویسنده: اکبر خلیلی انتشارات: فرهنگ گستر بریده کتاب: از جا بلند شدند و به طرف کاخ رفتند. داخل خیابان شروع به قدم زدن کردند. هوا کمی سرد بود. از بالای درخت ها ...
کتاب جاسوس نویسنده: محمدرضا سرشار انتشارات سوره مهر بریده کتاب: وقتی رفتم توی اتاق، بابا را ناراحت و گرفته دیدم. داشت با مادربزرگ حرف میزد. فکر کردم کمی صبر کنم، ببینم اوضاع از چه قرار است. آن وقت خبر را ...
کتاب عمو سبدی انتشارات سوره مهر نویسنده: حبیب غنی پور بریده کتاب: کت و شلوار تمیزی به تن داشت و سبد چهارگوش و زنبیل مانندی هم در دستش بود. چشمان مرد غریبه و صورت خندانش بسیار آرام بود. سنگین راه ...
کتاب عبد صالح خدا ( برش هایی از زندگی و سیره ی مبارزاتی امام خمینی در بیانات آیت الله خامنه ای) گرداورنده: موسسه ایمان جهادی انتشارات: موسسه فرهنگی هنری ایمان جهادی بریده کتاب عبد صالح خدا : درس ایشان شلوغ ...
کتاب بوسه بر دار نویسنده: محمدجواد مرادی نیا انتشارات سوره مهر بریده کتاب: رئیس با عجله از پشت میز به این طرف آمد. ناظم چشم از حیاط برگرفت و به وسط دفتر آمد. معلم ها نیز از کلاس رفتن منصرف ...
کتاب خروس تاج دار استنویسنده: اکبر خلیلیانتشارات فرهنگ گستر بریده کتاب: شاید صادق هم مأمور روس ها باشد و می خواهد مرا فریب بدهد.باز صدا به گوشش خورد:_نگران نباش، به صادق می توانی اطمینان کنی، اما همه حرف ها را ...
کتاب چریک تنهانویسنده و انتشارات: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی خلاصه کتاب: زندگی نامه و خاطراتی از روحانی مبارز شهید سیدعلی اندرزگو که سال ها به فعالیت بر ضد رژیم شاه و فراهم کردن سلاح برای مبارزین ادامه داد ولی ...
چقدر حرف نمی زندنویسنده: هاجر هدایتانتشارات سوره مهر بریده کتاب: پدر بزرگ بدو بدو با یک لنگه کفش آمد توی خانه، نزدیک بود بخورد زمین ولی به زور خودش را نگه داشت و ناگهان نعره زد: «بدبخت شدیم، بیچاره شدیم، ...
کتاب خط مقدمنویسنده: فائضه غفارحدادیانتشارات شهید کاظمی بریده کتاب: همه به جز تیم آموزش ایرانی به سمت غذاخوری ها حرکت کردند. دیروز که سرهنگ دوم عملیات که مسئول هماهنگی جشن بود از حسن آقا پرسیده بود که شما هم سر ...
پوتین قرمزهانویسنده: فاطمه بهبودیانتشارات سوره مهر بریده کتاب پوتین قرمزها : صدایش فکرم را پاره کرد که گفت: «شما را در راهپیمایی دیدم!»گفتم کارم ساخته است. بلند شد. بدنم به گزگز افتاده بود. به طرفم آمد. دستم را گرفت و ...
کتاب آخرین مرخصی (روایت داستانی از اعلام همبستگی نیروی هوایی با امام و مردم؛ ۱۹ بهمن ۱۳۵۷)نویسنده: عقیل زرگرانتشارات سوره مهر معرفی: در دوره ای که همه از سربازی فرار می کردند رضا یه نقشه ی دیگه می کشید برای ...
زندگی به سبک روح اللهنویسنده: علی اکبر سبزیانانتشارات: کانون اسلامی جوانان شهر خورشید – الشمس بریده کتاب: تا وقتی که خانم سر سفره نمی آمد دست به غذا نمی زدند. گاهی زودتر دست به غذا می بردیم نمی گفت چرا ...