کلیپ کتاب امیر من
کتاب امیر من
نویسنده : نرجس شکوریان فرد
انتشارات : عهدمانا
امیر من حسین است
و چه نیکو امیری ست حسین!
هق هق گریه ام را خاموش نمی کنم…
جلوی اشک هایم را نمی گیرم…
به خودم دلداری نمی دهم تا آرام بشوم…
بخشنده ترین این دیار حسین است…
مشکلت را فقط حسین حل می کند…
حسین را که ببینی خودش کارت را سامان می دهد
از من میشنوی جز با حسین با کسی در میان نگذار…
اینجا بی خود نگرد!!
خانه پسرعلی از آن سوست…
کربلا خوب وعده گاهی و حسین خوب میزبانی است…
بریده کتاب(۱):
هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم!
جلوی اشک هایم را نمی گیرم!
به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم!
اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد.
بریده کتاب(۲):
عزت دارد حسین!
اگر دنبال یار می فرستد، دنبال زهیر…
اگر با حر صحبت می کند تا راه را باز کند..
اگر با عمرسعد سخن می گوید…
اگر از صبح تا عصرِ عاشورا صدا بلند می کند:
-هل من ناصر ینصرنی!
می خواهد کسی نباشد که دلش عزت بخواهد و از سایه ی عزت حسینی محروم شود!
بریده کتاب(۳):
اهل بیت بیش از آن که بر جهاد با دشمن بیرونی تاکید کنند، بر اخلاق، تحقیر دنیا، سراغ ارزش های معنوی رفتن، زهد و تقوا… تاکید می کنند! کسانی می توانند مقابل دشمن بایستند و در رکاب امام بمانند؛ منتظر مهدی فاطمه باشند که دنیا برایشان هدف اصلی نباشد!
بریده کتاب(۴):
وقتی کنار جمعی هیاتی می نشینی که در دریای رحمت خدا بر کشتی نجات حسین سوارند، اشک هایت طوفان بلا را می خواباند و تو در باران رحمت حسین تطهیر شده ای!
بریده کتاب(۵):
دل بی رحم باید باشد که بر صورت دختر سه ساله سیلی بزند!
دل باید سنگ باشد که برای کودک یمنی، فلسطینی، زنان بی پناه و نگاه های پر اشک نلرزد!
بریده کتاب(۶):
حسین را، حسین نشناسان نکشتند، دنیاپرستان کشتند…
جامعه ای که خودش را رها کند در میان خواسته های نفسانی و شهوات وجدانش خاموش و عقیده اش سست و رفتارش شبیه کفار می شود.
آن وقت در خون غلطاندن خوبان برایش می شود کار یک نیم روز! آن هم با لب عطشان…
این کشته فتاده به هامون حسین توست…
ای رسول خدا!
این صید دست و پا زده در خون حسین توست…