کلیپ از کودکی تا اپلای
کتابی که خواندنش برای دانشجو شیرینی تلخ است و برای دانش آموزان دبیرستانی مسکن…
میثم است و موقعیت بسیار عالی برای اپلای اما … میثم جوان امروز است با همه تمایلاتش که چیزهایی برایش اهمیت دارد و نمیخواهد انها را ندیده بگیرد.
بریده ای از کتاب:
هواپیمایم که در فرودگاه وین نشست، یک لحظه حس کردم فرصتهایم جمع شدند دورم و همهجا شد، پنجرهای که در یک دنیای متفاوت برایم باز شده است. پنجرهای که تمام زوایای شهر وین را نشان میداد. اولینش هم نظم زمان بود. برای امثال من که دوست داریم از هر ثانیه، یک برداشت داشته باشیم این منظم بودنِ همهچیز، یک دریچه بود به سمت پیشرفتی که آرزویمان بود. زیبایی خیابانها و ساختمانها و هستۀ سکوتمدارانۀ شهری که در وین جریان داشت چشم پر کن بود…
دسته را می دهد دستم و مشغول می شود. تا خود صبح شبم را می سوزانم.
روز گاهی شاید بسوزد. شب گاهی شاید بسوزد اما وقتی توالی شب و روزت سوخت می شود و روشنایی پشتش نیست تمام زندگیت از آبادی به ویرانی می رود.