کتاب شعر رودخوانی
شاعر: محمدمهدی سیار
انتشارات شهرستان ادب
بریده کتاب:
تا پلک زدم خواب، مرا آمده برده
تا پلک زدم نامه رسان آمده رفته
امسال نبرده ست مرا روزه، فقط گاه
بر لب عطشی مرثیه خوان آمده رفته
من در به در او به جهان آمده بودم
گفتند: کجایی؟! به جهان آمده رفته
ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم
آن قدر به عمرم رمضان آمده رفته…
بریده کتاب(۲):
گفتیم: قهر نیست خدا… آشتی ست او
گفتیم: ما که این همه نازش خریده ایم…
ما را به حال خویش نخواهد گذاشت، ما
سختیکشیده ایم، یتیمی چشیده ایم
آخر خودش هم از دلمان در می آورد
دنیا و آنچه را که شنیدیم و دیده ایم
دریا! مزن به سینه ما دست رد که ما
گر قطره ایم از آب وضویی چکیده ایم…
مرتبط با کتاب شعر رودخوانی 👇🏻👇🏻👇🏻
بیشتر بخوانیم…
کتاب آمدنت : دلتنگم و دیدار تو درمان من است… (مجموعه شعر انتظار)
بیشتر ببینیم…
نماهنگ ایستاده ایم ۱: اجرایی پرشور در میدان آزادی تهران