
نقد کتاب عزرائیل (کهنه سرباز)
نویسنده کتاب : نیما اکبر خانی
نشر کتابستان
خلاصه:
یک مامور امنیتی درگیر پرونده قتلی بیسابقه میشود. یک نیروی انقلابی قدیمی متهم به قتلهای فراوان شده است و تمام نیروهای مسلح و امنیتی از حل کردن پرونده ناتوان شدهاند.
نقد:
– کتاب به شدت گیج کننده و گنگ است.
– ادامه و نتیجه داستان به جلد بعدی موکول شده و خواننده تا پایان کتاب متوجه نمیشود که بالاخره متهم قاتل هست یا نه؟
– قصه شخصیتی که متهم داستان است، به عنوان ماجرایی واقعی در ابتدای انقلاب بیان شده، اما داستان ها متفاوت تعریف شدهاند. مشخص نیست این شخصیت در واقعیت وجود داشته یا نه؟
– صفحههای ابتدایی کتاب دقیقا مثل رمانهای اینترنتی است.
– خشونت و قتل خیلی راحت در این کتاب شرح و توضیح داده میشود که بسیار آزاردهنده است.
– هیچ شخصیت نرمالی در این کتاب نمیبینید. شخصیتها همه اغراق شده و کاریکاتوری هستند، مثل فیلمهای هالیوودی. همه یا خیلی باهوش هستند، یا خیلی دقیق، یا حرفهای؛ قهرمانهای عجیب و غریب.
– شخصیت شهید متوسلیان بد معرفی میشود و فرماندهی که زیر دستانش از او خیلی میترسند.
– اعتقادات، خدا، وطن و لزوم پاسداری از ارزشها خیلی کمرنگ است، یا میشود گفت اصلا نیست.
– نیروهای مسلح این کتاب همه زیرآب زن، درگیر باندبازی و دائم به فکر ارتقاء شغلی خود هستند و چشم دیدن بهتر از خودشان را ندارند.
– نیروهای سپاه قدس آدم های عجیبی هستند. شبیه هیچ کدام از شخصیتهایی که در واقعیت شنیدیم و میشناسیم نیستند و بیشتر شبیه کتابی است که برای تخریب سپاه و نیروی قدس نوشته شده است. بعد از خواندن این کتاب نسبت به تمام نیروهای مسلح از آگاهی و سپاه و نیروی قدس بیزار میشوید.
– واقعاً هدف نویسنده از این کتاب چه بوده است؟ آسیب شناسی، لزوم شناخت، واقع بینی در مورد اینکه ممکن است بهترین نیروی سپاه خائن و قاتل بشود؟ درست است که در هر مجموعهای ممکن است نفوذی و خائن وجود داشته باشد، اما این کتاب اصلا شبیه نقد درون گفتمانی نیست.
بیشتر بخوانیم…
نقد کتاب زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی فقط یک زندگی داری