مادر ، نرجس شکوریان فرد، عهدمانا
معرفی:
راست و درست زندگی کردن،
قاعدههای خوشبختی را در زندگی کسی دیدن،
چند روزی، چند ساعتی، لحظاتی با یک عزیز بیهمتا گذراندن،
در خانهی او تکیه به دیوارش دادن و چشم دنبالش داشتن،
فکر و ذهن را میزبان صحبتهایش کردن،
دل را در کنارش بزرگ کردن … تا بینهایت…
یک آرزوست…
این کتاب لذت این آرزو را اندکی به جان مینشاند… اندازهی قطرهای…
مهمان خانهی مادر عالم شدن خوشآمد دارد…
کتاب خوانان خوش آمدید…
بریده ای از کتاب(۱):
قبول کنید که سخت است خیلی چیزهایی را که درونت عوض شده ندیده بگیری و نشنیدهها را باور کنی. البته امید دارم بشود لذت زندگی را که برایم از بین رفته در همینجا پیدا کنم.
بریده ای از کتاب(۲):
یک خانه کاهگلی بود از این قدیمیها که وقتی واردش می شوی از در و دیوارش انرژیهای مثبت میخورد به سر و صورتت. به قول دوستی، خانه روشن است انگار… اول حیاط بود، بعد هم اتاق ها.
وسایل خانه خیلی کم و معمولی بود. اما یک چیزهای نابی از اهل خانه تعریف کرده بودند که حسّت حسرت این را میخورد؛ کاش حداقل یک ساعتی میتوانستم در فضای این خانه و اهل و عیالش مهمان باشم یا حداقل بشود یکی دو ساعتی ماند و به دیوارهایش تکیه زد…
میدانی چه حالی میشوی وقتی در فضای پر تنشی که مثل تار عنکبوت دورت تنیده شده و داری میانش دست و پا میزنی یکی بیاید برایت از آرامشی تعریف کند که رؤیایی است… خُب هوش و حواست را میبرد.
بریده ای از کتاب(۳):
البته من بگویم که اعتقادم این است: روحِ آرامش را هم، آدم ها به اجسام می دهند، وگرنه که شیء، شیء است. حتماً ساکنان این خانه یک هوایی داشتند مثل حال وهوای اول صبح که آسمان شعف حضور طلایی خورشید را دارد.
داستان کتاب، همین حال و هوا را دارد… لذتش را میشود بعدها با چشمان بسته هم در ذهن زمزمه کرد
مرتبط با کتاب مادر 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
بیشتر ببینیم…
کلیپ نابی از کتاب مادر: لذتی از جنس نسیم، سبزه، آب زندگانی…عجب چشیدنی ست.
بیشتر بخوانیم…
کشتی پهلو گرفته : کتابی صمیمانه برای شناختن و گریستن برای غربت حضرت زهرا(س)