شکاف ، نویسنده محمد ستاری وفایی
معرفی:
رمانی که راوی فتنه ایست که پس از سال ۸۸ اتفاق می افتد.
بریده ای از کتاب:
عباس سرش را روی میز گذاشت و علی چشمانش را بست و گیجگاهش را با انگشت مالید. حس می کردند توی این یکی دو روز، بمباران اطلاعاتی شده اند.
علی گفت: وای خدای من! عجب برنامه ریزی ای کرده بودند! بی خود نبود ماجرا این همه بزرگ شد و طول کشید…
آقای رسولی گفت: حرف هایی که شما خواهید زد اسرار افراد زیادی ست و تا صدور حکم قاضی، فقط اتهام است نه جرم! پس از صدور حکم قاضی می شود جرم. آیا شما راضی به این هستید که کسی قبل از اثبات جرم، اسرار شما را فرد یا افرادی که هیچ تاثیری در تحقیق و تشخیص موضوع ندارند، بدانند؟ قطعا راضی نخواهید بود، دوستان ما هم همین طور. خودشان هم راضی نیستند که این اتهامت را بدانند.