تبلیغ کتاب از دیار حبیب :
میگن عشق سن و سال نمی شناسه راسته میگن. مهم اینه که طرفت کی باشه و تو قرار باشه تو این عشق چی نصیبت بشه.
اگه به حرفی که زدم شک داری این کتاب رو بخون اگرم شک نداری بازم کتاب رو بخونش تا یقین قلبی پیدا کنی.
خلاصه کتاب از دیار حبیب :
امام در کربلا یک بار شهید نمیشود. او در تک تک یاران خویش به شهادت مینشیند
و هر اذن جهادی انگار تکهای از جگر امام است که کنده میشود و بر خاک تفتیده ی نینوا میافتد.
و اکنون در محضر امام در میدان جنگ او پیرمردی هفتاد هشتاد ساله نیست، جوانی است
در اوج رشادت و مردی که خود را به تمامی از یاد برده و لجامِ دل به دست عشق سپرده.
پیرمردی که چهره ی گلگون و گیسوان رنگ شده ی بلندش از دور داد میزند حبیب بن مظاهر است.
برشی از کتاب از دیار حبیب :
خیال میکند من دل ندارم، بی دلم. من اگرچه سواد خواندن عشق را ندارم، اما دل عاشق شدن دارم.
دل که برای دوست داشتن نیاز به الفبا ندارد. بگذار ببوسم چشمهای تو را که تا ساعتی دیگر رو به معشوقم گشوده می شود. (صفحه ۸)
بیشتر بخوانیم . .
داستان بی نظیر از یاران امام حسین علیه السلام
او چهره ای شاخص و افتخار افرین در میان ائمه داشت و . .