کلیپ کتاب سو من سه
نویسنده: نرجس شکوریان فرد
انتشارات عهد مانا
وسط آن همه جار و جنجال زندگی،
همه باید یکی را داشته باشند…
که حالش خوب باشد…
بریده کتاب(۱):
من، همه نگاههای جواد را میخواندم. چشمانش یک معرفت خاصی داشت که هیچ کس نداشت. کافی بود یک بار از یکی مرام ببیند، بعد اگر هزاربار هم نامردی میدید تا برایش مرام وسط نمی گذاشت نامردیهایش را تحمل میکرد. بعد که باهم مساوی می شدند کلا قید طرف را می زد. یک طور لوطی دلبر بود.
بریده کتاب(۲):
این مهدوی از لپ لپ درآمده بود، فرق داشت به موسی قسم، معلم نبود.
اشتباهی آمده بود. همان موقع ها هم همراه موسی از کوه طور آمده بود پایین که به خاطر طول عمر کشیده بود به دوره ما.
بریده کتاب(۳):
آدم همیشه باید در صندوق اسرارش یک عتیقه داشته باشد. یک زیرخاکی. تا وقتی ورشکسته شد، وقتی بیچاره و درمانده شد، برود خاک به سرش ریخته را کنار بزند و پناه ببرد به آن چه که سرمایه و امیدش می شود.
بیشتر از سو من سه بخوان:
سو.من.سه: آدم های متفاوت خواندنی هستند.بخوانید و متفاوت زندگی کنید.