
کتاب نفس های مسموم حلبچه
نویسنده: نصرت الله محمودزاده
انتشارات عماد فردا
بریده کتاب:
کینه فقط یک کلمه چهار حرفی نیست، کینه یک زخم عمیق است بر دل که توسط خود انسان به وجود می آید و می تواند بیش از پنج هزار نفر را دسته جمعی بکشد.
حلبچه شهری است بر وزن شلمچه و فاصله ای نه چندان دور.
حلبچه آنجاست که نفس ها بوی مرگ می گیرند به خاطر کینه صدام از مردمان کرد این دیار تا که عرب شوند، و هنوز هم عراق درگیر جنگ با ایران است…
صفحه ۴۵
بریده کتاب(۲):
صدای دل خراش انسان هایی که کمک می طلبند، از دل شیاری به گوش می رسد. انسان هایی که به درون غاری پناه برده اند، ولی پس از انفجار یک بمب شیمیایی در کنارشان هوای غار را مسموم و نفس کشیدن را بر آنها دشوار کرده است. آخرین نفراتشان حتی در واپسین لحظات عمرشان کمک می طلبند. چند رزمنده به طرف صدا هجوم می برند و با دیدن اجساد روی هم افتاده، چند لحظه ای وحشت زده چشم هایشان را می بندند. ناگهان صدایی که همچنان کمک می طلبد، آنها را به خود می آورد و به درون غار مسموم هجوم میبرند. تعدادی در انتهای غار دراز کشیده اند و با صدای بلند نفس می کشند. در انتهای غار، آلودگی بیش تر است و هر کس در آن قسمت باشد، زودتر به شهادت می رسد.
صفحه ۵۶
مرتبط با کتاب نفس های مسموم حلبچه
بیشتر بخوانیم…
خرید کتاب پل چغاتو: روایت داستان روزهای جنگ و حوادثی در میاندوآب
بیشتر ببینیم..