
کتاب مار و پله
نویسنده: فائقه میرصمدی
انتشارات شهید کاظمی
معرفی:
داستان زندگی ادمین کانال داعش در ایران، زنی که با دو بچه راهی افغانستان شده، مدتی آنجا زندگی کرده و بعد دست بچه هایش را گرفته و از سرزمین داعش فرار کرده و به ایران بازگشته.

بریده کتاب:
همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم، از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطه اول بدم می آید.
🔻از عصر روز اول درد سرهایم شروع می شود.
🔺همیشه جرقه دعوا را عالیه می زند، سودابه از مسجد می آید و با کنایه حرف می زند.
🔻فکر می کند من چیزی به بازجو گفتم که ۴۰ روز بازداشت بوده، رگبار حرف های سودابه اعصابم را خرد می کند.
🔺به ده نفر قول دادم که صبور باشم، از قاضی و بازجو تا سیمین و مادرم و…
🔻ولی مگر حرف های بی ربط سودابه می گذارد آدم زبانش را در دهانش نگه دارد!
🔺همه توی هال نشسته ایم. ادریس سرش را روی پایم گذاشته و خوابیده. خدیجه هم لم داده و تیزی آرنجش توی پایم فرو می رود.
مرتبط با کتاب مار و پله 👇👇👇
بیشتر بخوانیم…
رمانی زیبا و در عین حال پاسخی دندان شکن به داعش و… : پسران دوزخ
بیشتر ببینیم…
سرلشکر حاج قاسم سلیمانی: کمتر از سه ماه دیگر پایان داعش و حکومت داعش در این کرهی خاکی را جشن خواهیم گرفت.