کتاب با خانمان
نویسنده: هکتورمالو
مترجم: محمد قاضی
انتشارات: کانون پرورش فکری کودک و نوجوان
خلاصه:
پولینا دختر فقیری است که پدرش از دنیا رفته و مادرش هم مریض است. پولینا و مادرش با گاری و اسبشان، از این شهر به آن شهر می روند تا یک درآمد بخور و نمیری دربیاورند. در این میان، مادر از دنیا می رود و دخترک از شدت بی پولی و تنهایی به یک شهر دیگر می رود ودر یک کارخانه مشغول کار می شود. در آن کارخانه با مشکلات و دشمنی های زیادی مواجه می شود، ولی آن قدر وظایفش را درست و کامل انجام می دهد که رییس کارخانه به او اعتماد می کند و تمام کارهای مهم و حتی شخصی رییس کارخانه را انجام می دهد و نهایتاً در طی یک اتفاق! موفق به کشف یک موضوع حیرت انگیز می شود! ..
پولینا یک نسبت نزدیک با رییس کارخانه داشت!..
اما چه نسبتی؟
آخر داستان را باید خودتان بخوانید!!.. تا طعم شیرینش را زیر زبانتان حس کنید..
پیام کتاب:
در ناامیدی بسی امید است..
پایان شب سیه سپید است..
این کتاب حالات روحی بسیار خوبی را در مخاطب تقویت می کند.
انسان یاد می گیرد که در تنگناهای روزگار صبور و امیدوار باشد.
در تمام شرایط، کار درست را انجام دهد هرچند که برایش سختی های زیادی داشته باشد، چرا که نتیجه اش رشد دهنده و شیرین است.
هیچ وقت دست از تلاش و زحمت و کوشش برندارد و هرچه روزگار سخت شد، او کم نیاورد!
از تهدید های افراد زورگو و قدرتمند نترسد چون خیلی وقت ها قابلیت عمل ندارد و خیلی وقت ها هم در اثر انجام کار درست، آن تهدید خنثی می شود.
یاد بگیرد که همیشه برای مشکلاتش راه حل پیدا کند و به جای ترسیدن از مشکلات، تفکر کند تا به یک راه خوب برسد.