پاوه سرخ : داوود بختیاری، سوره مهر
معرفی:
فیلم “چ” تکه ای از وجود چمران هزار تکه است. شاید این کتاب چند تکه دیگر از وجود او را در ذهن ها کامل کند.
بریده کتاب(۱):
پیشانی ام را به پشتی صندلی جلویی ام چسباندم و صبر کردم آن حال وحشتناک دل آشوبه ام که با بلندشدن هواپیما شروع شده بود تمام بشود.
– می توانم کاری برایتان انجام دهم؟
سرم رابه طرف صدابرگرداندم و خیره شدم به مرد جوانی که کنارم نشسته بود.
– چیزی نیست من تا حالا هواپیما سوار نشده ام این است که به تکان هایش عادت ندارم.
مردخندید وگفت: درست عین من، پس تو هم از خودمانی.
پرسیدم شما هم بورسیه هستید؟
– بله
– کدام دانشگاه؟
– تگزاس
قلبم می خواست ازخوشحال بیرون بزند آخر یک دوست خوب پیداکرده بودم. این را از چشمان مهربانش فهمیدم……
بریده کتاب(۲):
چنان به اوعادت کرده بودم که باشنیدن خبر رفتنش به مصر لرزه به تمام وجودم چنگ انداخت. وقتی علت رفتنش را پرسیدم گفت: چه فایده که من در این جا حقوق زیاد بگیرم و راحت زندگی کنم ولی در دنیا بی عدالتی وجود داشته باشد؟ این فکر مثل خوره تو مغزم افتاده بود. او که می توانست در بهترین نقطه ی امریکا زندگی کند، کشتی و هواپیمای شخصی داشته باشد چگونه می توانست پشت پابه همه ی این چیزها بزند؟