کتاب به دنبال صدای او
نویسنده: محمدرضا بایرامی
انتشارات: سوره مهر
داستان نوجوان
بریده پشت جلد:
این را خوب یادم هست. اما این که میگویند همان شب سیل آمد و قبرستان را برد و استخوانهای مردهها را در پایین ده پراکنده کرد و استخوانهای پدر بولوت هم جز آنها بوده، هیچ پایه و اساس درستی ندارد و احتمالا از آنجا آب میخورد که موقع رفتن بولوت هم، تا چند روز، همینطور یک ریز باران میبارید. البته سیل آمد؛ اما نه آن شب. از رفتن بولوت مدتی میگذشت که آمد. آن شب به یک باره آسمان تیره شد. اول تگرگ گرفت و بعد تبدیل شد به بارانی درشت و سیل آسا. البته خوب واقعیتی است که پدر بولوت را پایین قبرستان و نزدیک مسیل خاک کرده بودند. اما من خودم واقعا چیزی ندیدم که نشان دهنده جنازه او باشد.
دیدگاهها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.