کتاب نیمه پنهان مکران
نوشته : محمد هادی حیدری
انتشارات: عهدمانا
بریده کتاب ۱:
من را بگو با چه کسی و کجا هم صندلی شده ام. هیچ گاه تصور نمی کردم در بلوچستان با یک بهایی هم صندلی بشوم. چند دقیقه ای در سکوت گذشت، تا این که جوان لب باز کرد و گفت: «چند سال پیش از انقلاب، تحت فشار مجبور شده ایم از یزد به خاش کوچ کنیم.»
خواستم نظرش را از سختگیری هایی که درباره شان می شود جویا شوم. از او پرسیدم: «به نظر تو چرا به بهایی ها در ایران اجازه فعالیت رسمی نمی دهند؟»
_«برای این که می گوییم پیامبر ما حضرت عبدالبهاء، بعد از پیامبر اسلام به پیامبری آمده است.»
ولی آن چه درباره بهاییت معتقدیم، این است که بهاییت یک دین و مکتب الهی نیست. بلکه یک حزب سیاسی است که انگلیس آن را تاسیس کرده و مورد حمایت آمریکا و اسرائیل هم هست.
صفحه ۲۵
بریده کتاب ۲:
«خدایی که می تواند شفای بیمار را در یک قرص کوچک قرار دهد، نمی تواند همان شفا را در دعای خیر یکی از اولیای خودش قرار دهد؟»
دانش آموزان بین دو راه گیر کردند. اگر می گفتند “نه خدا نمی تواند”، قدرت خدا زیر سؤال می رفت؛ و اگر می گفتند “می تواند”، حرف ما ثانی می شد. با این حال گفتند: «چرا خدا می تواند.»
گفتم: «ما می گوییم خدای متعال به امام رضا علیه السلام قدرتی داده است که می تواند مریض ها را شفا بدهد؛ همان طور که این قدرت را در قرص ها گذاشته است که شما را خوب کند. در واقع، خدا است که با اختیار خودش شفا دادن را به امام رضا علیهالسلام داده است؛ و این عین توحید است و ربطی به شرک ندارد. تا حالا دیده اید کسی به شاگرد یک مغازه بگوید تو شریک صاحب مغازه ای؟ خیر، شاگرد مغازه چون با اجازه صاحب مغازه وسایل مغازه را خرید و فروش می کند، شریک صاحب مغازه محسوب نمی شود.»
صفحه ۱۸۶
بریده کتاب ۳:
«تا همین چند سال جلوتر، اصلا بحث شیعه و سنی مطرح نبود. الآن متأسفانه توی ماهواره، شیعه تو سر سنی می زند و سنی تو سر شیعه. الان بچه من که هنوز به مدرسه نمی رود، می پرسد: «بابا! حق با شیعه است یا با سنی؟» دشمنان، دور ایستاده اند و تماشا می کنند که چطور شیعه و سنی با هم درگیرند. ما در ایران مسیحی و زرتشتی داریم. چرا علیه آنها شبکه نمی زنیم؟ بعضی وقت ها آن قدر از درگیری این شبکه ها خسته می شوم که دلم می خواهد همه چیز را کنار بگذارم. اختلاف و درگیری به نفع هیچ مسلمانی نیست. دشمن از آب گل آلود ماهی می گیرد.»
صفحه ۲۰۲
بریده کتاب ۴:
«از مسلمات تاریخ است که معاویه، یزید را به جانشینی خودش برگزید و از مردم برایش بیعت گرفت. معاویه بر سر خلافت یزید بود که با سعد بن ابی وقاص و عایشه مشکل پیدا کرد. آنها اعتراض می کردند که چرا با وجود اصحاب بزرگ پیامبر، جوان خام و هوسبازش را خليفه رسول الله می کند. این کار، موروثی کردن خلافت و تبدیل خلافت به سلطنت است. معاویه، عامل اصلی به خلافت رسیدن یزید و شهادت امام حسین علیه السلام است. مگر او پسرش را نمی شناخت که چه موجود پست و پلیدی است؟ چرا او را جانشین خود کرده و بر منبر رسول خدا سوار کرد؟»
صفحه ۲۰۴
دیدگاهها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.