کتاب امام من : نرجس شکوریان فرد، عهد مانا
معرفی با کلیپی مختصر:
توضیحی جامع و مفید:
هرکس که صدای دلش را بشناسد می داند که محبت امام اثر فوق العاده ای دارد.
بارها شده کتاب هایی که محبت او را در دل ها زیاد می کرده(ولو فقط با چند داستان زیبا) به افراد مختلفی داده ایم و و بازخورد فوق العاده ای دیده ایم:
-بعضی نمازخوان شده اند.
-بعضی خانم های غیرچادری، چادر به سر کرده اند.
-بعضی انگیزه زندگی و تلاش پیدا کرده اند.
-بعضی دانش آموزان ناامید به زندگی امیدوار شده اند و خودکشی را از ذهنشان دور ریخته اند.
و…
طی این سال ها کار همیشگی مان شناسایی کتاب هایی بوده که از امام زمان عج بگوید و محبتش را در دل ها بنشاند.
کتاب های زیادی درباره مولای غریبم نوشته شده اما کتاب هایی که مطالب را برای عموم بگویند و حتی یک نوجوان را پای کتاب نگه دارند تعداد انگشت شماری دارند.
این کتاب از کتب انگشت شماری است که حدود ۳ ماه است تالیف شده و تاحالا۲۰۰۰۰ نسخه از آن بفروش رفته و در بیش از ۲۰۰ مدرسه ای آن را تبلیغ کرده ایم استقبال پرشوری از آن شده،
کتاب امام من با داستان های کوتاه و شیرینش از او می گوید و محبت و معرفت را می افزاید و بعد از خود داستان در چند خط با بیانی شیرین باب تفکر و تعقل را می گشاید و علاوه بر نشاندن حلاوت محبت امام در قلب نوجوان و جوان ،
شبهات زیادی را می تواند حل کند.
و از آن کتاب های خاص و فوق العاده است که نباید از دستش بدهیم…
حیف است کتابی که انقدر می تواند در عمق جان انسان بنشیند و اثرگذار باشد تبلیغ نکنیم،
این فرصت یک ماهه پویش را دریابید.
کلیپ، عکس نوشته، عکس هنری و بریده های زیبای این کتاب را برای بهترین دوستانتان ارسال کنید،
اگر به کسی هدیه می دهید سعی کنید این کتاب زیبا و معنوی را هم تقدیم کنید،
آن را. وی میز خانه تان بگذارید و به برادر و خواهر و مادر پدرتان توصیه کنید که بخوانند،
حتی اگر پرشور و نشاط هستید حتما این کتاب خاص و ویژه را به آشنایان و دوستان در فضای مجازی و مدرسه یا محله ، محل کار و … معرفی کنید و درصورت درخواست کتاب را برایشان تهیه کنید،
عکس هنری کتاب را روی پروفایلتان بگذارید و…
معرفی:
در دنیایی که برای “ریزترین ” مشکلاتت
برنامه می ریزند
فروشگاه می زنند
و تبلیغ می کنند…
بی پناهی درد بزرگی است
که دیده نمی شود
ولی فهمیده میشود
امام تو را می بیند..تورا می فهمد
امام من
امام تو
عکس نوشته هایی که دلت را به کتاب نزدیک تر می کند:
بریده هایی از دل کتاب:
بریده کتاب(۱):
امید اصلا یک کلمه چهار حرفی نیست.
امید اصلا خلقت من و شماست!
حس خاص نیست، فکر و اندیشه نیست…
امید روح و عالم و آدم است…
جلوهای از روح الله است!
امید، مهدی فاطمه(س) است، عیسی مسیح(ع) است که همزمان با ظهور منجی میآید و در پشت سرش نماز میگذارد.
امید زنده میکند و میبردت تا بینهایت، تا خدا!
بریده کتاب (۲):
در اتاقش در آن قصر مجلل پادشاهی روم، ملیکا در خوابی آرام بود که پر شده بود از صحنههایی رویاگونه. ملیکا خودش را در جمعی میدید که روحش را به تلاطمی همراه با نسیم میانداخت.
یکی که عیسی بن مریم بود، میزبانی میکرد. احترام میگذاشت بر دیگرانی که درخشانتر بودند که نور همه خواب ملیکا از وجودشان بود. شنید که محمد(ص) است؛ محمد مصطفی(ص). شنید که بانوی همراهش فاطمه است. شنید خبری درباره خودش را.
خواستگاری او از عیسی بن مریم…
بریده کتاب(۳):
امام ساکن آسمانها بود در عرش خدا. پس خدا منت گذاشت بر من و شما و او را میان ما ساکن کرد.
ما ظلم کردیم در حق امام و البته بیشتر در حق خودمان؛ او را رها کردیم.
تعدادمان به ظاهر زیاد است، اما تشکیلاتمان، برای یاری امام آماده نیست!
در سراسر دنیا، مشکلات ما همه از جهالت ما است!
بریده کتاب(۴):
نام حجت ابن الحسن، صاحبالزمان(عج) که نزد امام رضا(ع) برده میشد، از جا برمیخاستند، دستی بر سر میگذاشتند و بر او سلام و درود میفرستادند…
دعای اللهم ادفع... یادگار امام رضاست برای شیعیان…
برکتی میدهد به جانت.
در مفاتیح، بعد از دعای عهد، این دعا را خواندی، یاد ما هم باش!