برادر من تویی به روایت عکس نوشت برادر من تویی آب هدیه خداوند است، هیچ کس حق ندارد آب را بر مخلوقات و بنده های خدا ممنوع کند. # کتاب برادر من تویی چه کسی جرات می کند به حسین نزدیک شود، وقتی شیری مثل عباس از او محافظت می کند.# کتاب برادر من تویی دست عباس را رد نکن، نوشیدن آب از دست عباس لذت دیگری دارد.# کتاب برادر من تویی علی با دست اشاره کرد که چابک سوار نزدیکش شود. چابک سوار در نزدیکی مولا علی از اسب پایین امد. سرش را پایین انداخت و در برابر ایشان ایستاد. بازوی راستش زخمی شده بود. همه در تاب و انتظار بودن که بدانند این دلاور کیست که ابوشعشاء مدعی و هفت پسرش را به هلاکت رسانده است… عمو جان_ می خواهی راه پدر بزرگم را ادامه بدهیعباس از چنگ زدن به خاک کشید سر بلند کرد قرص سوزان خورشید درست بالای سر علی اکبر می درخشید و گرمای شدید را نثار زمین می کرد و گرد و خاک بر سر مسائل مشکی نرمش نشسته بود کشید و گفتچه کار کنم برادرزاده؟دیگر طاقت دیدن تشنگی کودکان را ندارم… عباس به برادران و برادر زادگان که وظیفه نگهبانی از منزل حسین را برعهده گرفته بودند، سر زد. همه هوشیار و آماده بودند، عثمان و جعفر و اکثر جوانان بنی هاشم. از ساعتی که ولید و مروان امام حسین را تهدید کرده و عباس و جوانان بنی هاشم، امام حسین را از منزل ولید بیرون کشیده بودند، عباس آرامش و آسایش را بر خود حرام کرد تا بتواند به خوبی از برادرش مراقبت و محافظت کند… معرفی این کتاب جذاب در وبلاگ نمکتاب خرید این کتاب ویژه از سایت نمکتاب کلیدواژه : داوود امیریانعکس نوشته اربعینعکس نوشته محرمکتاب برادر من تویی namakketab 16 خرداد 1402