برادر من تویی

هیچ کس حق ندارد آب را بر مخلوقات و بنده های خدا ممنوع کند.
# کتاب برادر من تویی

وقتی شیری مثل عباس از او محافظت می کند.
# کتاب برادر من تویی

نوشیدن آب از دست عباس لذت دیگری دارد.
# کتاب برادر من تویی


عباس از چنگ زدن به خاک کشید سر بلند کرد قرص سوزان خورشید درست بالای سر علی اکبر می درخشید و گرمای شدید را نثار زمین می کرد و گرد و خاک بر سر مسائل مشکی نرمش نشسته بود کشید و گفت
چه کار کنم برادرزاده؟دیگر طاقت دیدن تشنگی کودکان را ندارم…

همه هوشیار و آماده بودند، عثمان و جعفر و اکثر جوانان بنی هاشم.
از ساعتی که ولید و مروان امام حسین را تهدید کرده و عباس و جوانان بنی هاشم،
امام حسین را از منزل ولید بیرون کشیده بودند،
عباس آرامش و آسایش را بر خود حرام کرد تا بتواند به خوبی از برادرش مراقبت و محافظت کند…