کتاب عاشورای اغتشاش : نمایی داستانی از فتنه 88 (صرفاً جهت بیداری)

کتاب عاشورای اغتشاش
نویسنده: رحیم مخدومی
انتشارات رسول آفتاب

معرفی:

شنيدن کي بود مانند ديدن، اين کتاب نمايي داستاني از فتنه 88 است.
تا شايد از اين پس بيدارتر شويم …

بریده کتاب:

ناگهان تعدادي اغتشاش گر که چهره ي خود را پوشانده اند، با سنگ و چوب به اتومبيل ها حمله کرده و اتومبيل زن و شوهر جوان را جهت آتش زدن نشانه مي روند. پس از شکستن شيسشه ها اقدام به پاشيدن بنزين بر روي اتومبيل مي کنند. زن و شوهر جوان جهت دفاع از اتومبيل پياده مي شوند … اما تا رسيدن آنها اغتشاشگران موفق مي شوند اتومبيل را آتش بزنند. کودک خردسال در صندلي عقب اتومبيل خوابيده است.

بریده کتاب(2):

گاز اشک آور که انداختند، فرار کرد در کوچه باريک. چنان مي دويد گويا اجل تعقيبش مي کند. آنها که دنبالش بودند هم دست بردار نبودند. در حين دويدن، يکی يکي علايم را از خود دور کرد. پيشاني بند، کلاه آفتاب گير تبليغاتي، دستبند پارچه اي سبز، اما گره کور خورده باز نمي شد. در حال دويدن حتي تي شرت سبز را از بدنش بيرون کشيد …
وقتي نفسش گرفت و توانش را از دست داد، يک لحظه تعادلش به هم خورد، به زمين افتاد. او را گرفتند. مأمور بزرگتر يک سيلي به او زد و گفت: کره خر از ما فرار مي کني؟ رد کن بياد پولها رو
جيب هاي فراري را گشت و تراول صدهزار توماني را بيرون کشيد. لگد محکمي به پهلوي فراري زد وگفت: ما پول مفت نداريم به کسي دهيم يالغوز.

در حال دور شدن مأمورها يک از آنها به ديگري گفت: تو ستاد گفتم بعد از راهپيمايي پول ها رو پخش کنيم، گوش نمي کنند. مي گن براشون مأمور بذاريم.
فراري توي جوي نشسته بود، با حسرت دور شدن مأمورها را نگاه مي کرد. بايد راه ديگري براي جور شدن شهريه دانشگاه پيدا مي کرد.

مرتبط با کتاب عاشورای اغتشاش 👇🏻👇🏻👇🏻

بیشتر بخوانیم…
شکاف : روایتگر فتنه ای بعد از ۸۸

بیشتر ببینیم…
اخبار مقاطع حساس انقلاب اینجا جمع شده است

کتابدوست
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *