کتاب: هیچ کس جرئتش را ندارد نویسنده: حمیدرضا شاه آبادی خلاصه کتاب: كتاب "هیچ کس جرئتش را ندارد"، داستان ماجراجویی یک گروه پسرانه است. یکی از پسرها به نام فتاح، به دلیل اتفاقی که در کودکی برایش افتاده، بسیار ترسوست. ...
کتاب: نبرد تیله ها نویسنده: علی امیرحسینی ناشر: شهید کاظمی بریدهکتاب(۱): آن زمان کوچه ما هم مثل بقیه کوچه های شهر، نمادی از یک کوچه اسلامی واقعی بود. جایی که شیعه و سنی در کنار هم با آرامش کامل زندگی ...
کتاب چغک گردآوری و تالیف: صهبا ناشر: موسسه ایمان جهادی موضوع: انقلاب، آیتالله خامنهای بریده کتاب جثه ام از همه انقلابی های مشهد کوچکتر است و هر کس مرا در جمع آنها می بیند، فکر می کند اشتباهی شده که ...
کتاب صدرا در فردا نویسنده: نغمه رحیمی پور ناشر: عهد مانا موضوع: خواب و رویا، ویژگی ها و قدرت روح بریده کتاب: ناگهان ذهن صدرا جرقه ای زد. باید آخرین تلاشش را برای نجات بهنام انجام می داد. داد زد ...
کتاب گوشی های آرمی نویسنده: نسیبه استکی ناشر: عهد مانا خلاصه: گوشی های آرمی، داستان دختری است که تنهاست و ناگهان با حضور گوشی های عجیبی در شهر و مدرسه و خانه های دوستانش و اتفاقات عجیبی که می افتد، ...
کتاب مثل ها و قصه هایشان نویسنده: مصطفی رحماندوست ناشر: محراب قلم معرفی کتاب: مثل ها و قصه هایشان، نوشته مصطفی رحماندوست، شامل قصه هایی شیرین و آموزنده است که در انتهای هر داستان به یک ضرب المثل ایرانی زیبا ...
کتاب آسنا و راز کنیسه نویسنده: سمانه خاکبازان ناشر: مهرستان مخاطب: نوجوان بریده کتاب آسنا و راز کنیسه : آسنا به فکر فرو رفت. بعد، دستی به گردنبند نقره اش کشید و گفت: آری، اصرار داشت این گردنبند را به ...
کتاب الماس در تاریکی نویسنده : سمانه اخوان انتشارات عهد مانا خلاصهکتاب: کتاب الماس در تاریکی، داستان یک پسر نوجوان است که با دوستش تصمیم می گیرند به دنبال الماس در خارج از جو زمین بروند. گاهی ناامید می شوند ...
کتاب کلاغ کامپیوتر نویسنده: فرهاد حسن زاده انتشارات سوره مهر بریده کتاب: این اولین باری بود که کلاغی را از فاصله نزدیک می دید. کلاغ، چیزی را که به منقار داشت، به طرف او گرفت. ولی منصور هنوز جرئت نزدیک ...
کتاب دختران هم شهید می شوند نویسنده: آزاده فرزام نیا انتشارات بوی شهر بهشت بریده کتاب: معصومه خانم جلوی مهری ایستاد و چند لحظه به چشمان سیاه دختر نگاه کرد: _ دوست داری برای تو اَم ازش کتاب بگیرم؟ شادی ...
کتاب تریل باز نویسنده: عزیز سهرابی انتشارات سوره مهر بریده کتاب: خودم را کشیدم پشت سرسره. چند دقیقه گذت. سر و صدایی آمد. از جل پریدم و آهسته سرک کشیدم. ابولی بین دو مامور تقلا می کرد. همین طوری آمد ...
کتاب فصل درو کردن خرمن نویسنده: محمدرضا بایرامی انتشارات سوره مهر بریده کتاب: راننده در را بست. جیپ راه افتاد. از کنار کامیون که می گذشت، راننده دستش را بیرون آورد و به راننده کامیون اشاره کرد که او هم ...
کتاب پیش از بستن چمدان نویسنده: مینو کریم زاده انتشارات کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بریده کتاب: خاله میترا دست های او را در دست هایش گرفت: "باور کن تقریبا تمام بچه ها با پدر و مادرشان مشکل دارند. ...
کتاب من و ملانصرالدین نویسنده: مجیدملامحمدی انتشارات عهد مانا بریده کتاب: ناگهان صدای عرعر الاغ بلند شد. رنگ از صورت ملانصرالدین پرید. همسایه که لبخند می زد گفت:"شما که گفتید خرتان در خانه نیست. پس این صدای عرعر از کجا ...
کتاب اشراف زاده ی قهرمان نویسنده: محمود حکیمی انتشارات به نشر بریده کتاب: مصعب با شنیدن سخنان اشراف قریش، آن چنان دچار هیجان شده بود که بی اختیار به سوی خانه ی اَرقم به راه افتاد. می خواست سخنان محمد را ...
کتاب داداش ابراهیم نویسنده: محمدعلی جابری انتشارات کتابک بریده کتاب: وقت نماز صبح، ناگهان ابراهیم از سنگر خارج شد و به سمت عراقی ها حرکت کرد. روی سنگی به سمت قبله ایستاد و با صدای بلند اذان گفت. هرچه دوستانش ...
کتاب موج فرشته نویسنده: علی اصغر عزتی پاکانتشارات شهرستان ادب بریده کتاب: خبر، اول به پیامبر رسید و بعد به بزرگترها و بعد به ما: جعفر هم در موته شهید شد.هنوز داشتیم خبر را مزّه مزّه می کردیم، و چهره ...