نقد کتاب جاده بهشت
۱-
در این کتاب محتوای مربوط به امام رو در حالی به مخاطب میده که انگیزه لازم برای دریافت و پذیرش اون رو در مخاطب بوجود نیاورده به همین دلیل هم مخاطب خیلی اثر خاصی ازین مطالب نمیگیره. یعنی مطالب عقیدتی کتاب حالت کلیشه ای داره و خواننده باهاش همزاد پنداری نمیکنه
۲-
در دو جای کتاب خیلی صریح بیان شده که کم فهمی و جهل مردم نسبت به امام شناسی و معارف دینی، تقصیر علما و از کم کاری علماست. این نکته شاید به خودی خود ایرادی نداشته باشه اما وقتی درکنار نکته بعدی قرار بگیره، نشان دهنده یک جهت فکری خاص هست:
۳-
نکته سوم : در دو یا سه جای کتاب، از زبان آدم های مقبول و شخصیت های خوب کتاب، بیان میکند که آدم نباید به مسائل سیاسی کاری داشته باشه و هیچ کس روی زمین عرضه مدیریت آدم ها رو نداره و اصلا روی زمین نباید از کسی پیروی کرد و دور کسی جمع شد، فقط باید دنبال امام بگردی تا امام بیاد و جوامع رو درست کنه.
در این میان هیچ اشاره ای به ولی فقیه و حکومت حقی که الان در عالم وجود داره نمی کند بلکه با تاکید بالا آن را نفی هم میک ند. انگار کلا هیچ حکومت حقی روی کره زمین نیست و انسان ها بدون هیچ بروز و ظهوری از حق و رهبری اسلامی دارن زندگی می کنن. همچین میگه که آدم ها نباید دور هیچکس بروند و فقط باید دنبال امام باشند
۴-
شخصیت های مختلف کتاب گرچه شغل ها و تحصیلات مختلفی دارن ولی همشون درمورد امام مثل یک عالم و استاد دانشگاه و سخنران حرف می زنن!
همین نکته هم پذیرش سخنان این شخصیت ها رو به شدت پایین میاره چون مخاطب احساس می کنه نویسنده بیشتر از اینکه بخواد شخصیت پردازی کنه و داستانشو بیان کنه، دنبال اینه که از زبون این شخصیت ها، حرف های خودشو بزنه!
مرتبط با نقد کتاب جاده بهشت
بیشتر بخوانیم…
نقد کتاب کف خیابان ۲ : خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج. . .
بیشتر ببینیم…
اینجا هرچی دنبالش بگردی پیدا میشه :))