نقد کتاب خودت باش دختر : نوشته ی ریچل هالیس

نقد کتاب خودت باش دختر

نویسنده کتاب: ریچل هالیس

کتاب های «خودت باش دختر» و «صورتت را بشور دختر»، نوشته ریچل هالیس، اگر چه ظاهرا دو کتاب جداگانه به نظر می رسد، اما از مطالب کتاب ها می توان فهمید که در واقع یک کتاب است. نویسنده کتاب، زنی امریکایی است که کلاس های روان شناسی برگزار می کند و از سراسر دنیا به او پیام می دهند و راهنماییشان می کند.

نویسنده در این کتاب داستان زندگی خودش را گفته است. او دختر یک کشیش است. برادرش خودکشی می کند. با یک پسر هم خانه می شود. پسر بعد از مدت کوتاهی او را رها می کند و می رود. اما دوباره برمی گردد و با هم زندگی می کنند. سه بچه به دنیا می آورد. دو دختر هم از خانواده های بدسرپرست می آورد و نگهداری می کند و بعد از مدتی آن ها را پس می دهد. (در امریکا این طور است که پدر و مادری که نمی توانند بچه شان را نگهداری کنند، خانواده ای از او مراقبت می کند و بعد هفته ای یک بار در مکانی قرار می گذارند و پدر و مادر و بچه ساعتی کوتاه همدیگر را می بینند.) نویسنده بعد از نوشتن این همه کتاب، جدیداً اعلام طلاق کرده است. نکته ای که درباره زندگی او وجود دارد این است که ابتدا مدتی با دوست پسرش هم خانه می شود، بعد با او ازدواج می کند. علاوه بر این، رد فمینیسم را هم در این کتاب می توانید ببینید.

نویسنده در این کتاب یک مدل زندگی جدید را ارائه می دهد:

– همان جور که صلاح می دانی زندگی کن.

– اصلاً حد وحدود ادبیات کلامی مهم نیست.

– اعتماد به نفس مهم ترین چیزی است که داری.

– هر کاری که فکر می کنی تو را راحت می کند، همان را انجام بده.

آن قدر این را قشنگ جا می اندازد که وقتی به وسط کتاب می رسی، می گویی راست می‌گوید دیگر، آدم باید اینجوری زندگی کند.

بعد که فکر می کنی با خودت می‌گویی اگر من هر کاری را که دلم می‌خواهد و صلاح می‌دانم و باعث آسایشم می شود انجام دهم، دیگر انسان نیستم. یعنی وجدان و انسانیتی باقی نمی‌ماند. هرکس هرطور می‌خواهد زندگی کند، پس از قرن‌ها این نتیجه جنگلی عجیب است؛ چون طبق آسایش انسان جلو می رود، نه آرامش.

اصرار دارد که حرف دیگران روی تو اثر نگذارد. معتقد است اگر همه می گویند تو مادر خوبی نیستی، زن خوبی نیستی، معلم خوبی نیستی، برو زندگی ات را بکن، عیبی ندارد. خطا کردی، همه خطا می کنند. ببین من هم خطا کردم. بدی هایش را می شمارد. واضح می گوید ببین چه شجاعتی دارم. تو هم بدی داری، اشکالی ندارد. اسلام  درست می گوید گناه کردی اشکال ندارد، توبه کن. مسیر را  درست کن و ادامه بده تا نه خودت آسیب ببینی نه دیگران. مثلا نماز صبحت قضا شده، به کسی نگو، ادامه بده، توبه کن، جبران کن، قضایش را بخوان.

این که ایشان می گوید اگر کار بدی کردی ایرادی ندارد، ادبیات جدیدی نیست، ادبیات خدایی است. اعتماد به نفست را از دست نده، مسیرت را ادامه بده. دیگران هم که سرزنشت می کنند، اشتباه می کنند. اما وجه تمایز این است در ادبیات اسلام چنین چیزی نداریم که اشتباهاتت را در مقابل دیگران بگویی. اما نویسنده این کتاب اشتباهات خودش را  بیان می کند، آن هم خیلی واضح و نامناسب. مثلا می گوید من در نوجوانی در مدرسه استرس گرفتم و شلوارم را خیس کردم. بعدش می گوید وای الان هم که می دانم کتابم چاپ شده، خودم را خیس کردم! (باشه بابا فهمیدیم!) همه اشتباهاتش را هم ازشان خوشحال است.

می گوید ببین من اشتباه کردم، تو هم اشتباه می کنی. اشکالی ندارد، اعتماد به نفست را از دست نده. درست این است که همه «ممکن الخطا» هستند اما آبروی انسان مهم است،خودت باش و خدایی که تو وآبروی تو و آینده‌ی تو برایش مهم است!

نکته قابل توجه درباره کتاب این است که نوشته «خودت باش دختر»! دختر؟! یک فصل درباره دختری اش دارد می گوید. فصل بعد درباره رابطه زناشویی صحبت کرده است.  نویسنده کتاب اعترافات نوشته است و اعترافاتش هم زیاد است. مخاطب کتاب دختر است، اما از اختلافات زناشویی صحبت کرده.

در چند جای کتاب در مورد مصرف مشروب می گوید: دیگر نخورید؛ گاهی بخورید. جایی دیگر می گوید حالم بد بود، دهنم بوی بد می داد. یا می گوید یک جرعه کافی است. در جایی دیگر می گوید صبح با سردرد بیدار شدم. حال بد بعد از مصرف مشروب در این کتاب قابل استناد است.

جالب است که نویسنده دوران افسردگی را هم داشته و سپری کرده است. چند کتاب ترجمه شده‌ی دیگر هم که با این سبک خواندم، نویسندگانش یک دوره افسردگی را گذرانده اند و هنوز هم در مقاطعی از زندگی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

 

این کتاب برای اولین بار در سال 2018 منتشر شده و در طول دو و نیم سال 52 بار تجدید چاپ شده است. علت این که این همه تجدید چاپ شده است:

  • پشتیبانی رسانه ای دارد. هزاران صفحه تبلیغش را می کنند.
  • خیلی ساده و بی‌قاعده می‌نویسند.در حقیقت خواننده راحت می‌خواند.

به هرحال آنچه که سروصدا درباره‌ی این کتاب بود، نه محتوای خاصش بود، بلکه تبلیغاتی بود بر روی سبک زندگی سطح پایین و بی بهره‌ای که اگر برای جوانان دنیا الگو شود، باید مثل خود نویسنده منتظر زندگی های بی‌نتیجه وطلاق های زیاد بود!     

مرتبط با نقد کتاب خودت باش دختر:

بیشتر بخوانیم:

نقد کتاب یک تکه زمین کوچک

بیشتر ببینیم…
نقد کتاب

کتابدوست
دیدگاه کاربران
1 دیدگاه
  • مهاجر 21 شهریور 1402 / 10:54 بعد از ظهر

    سلام کتاب بیشعوری هم همین بود
    یه سری حرف حساب قاطی یه سری حرف بی حساب
    بنظرم زندگی کردن نه زنده بودن قاعده پیچیده ولی لذیذی هست که آدم های راحت طلب به شیرینیش نرسیده حرومش ميکنن
    و میشه امثال این کتاب و کتاب بی شعوری و…
    متاسفم
    کاش هر قلمی اجازه نوشتن نداشت
    ولی خب باید اونا بنویسن ما حواسمون به گوش هامون باشه
    ممنونم بابت نقد خوبتون

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *