کتاب آخرین مرخصی : ماجراجوی عجیب و خواندنی در واپسین روزهای سربازی

کتاب آخرین مرخصی : ماجراجوی عجیب و خواندنی در واپسین روزهای سربازی

کتاب آخرین مرخصی (روایت داستانی از اعلام هم‌بستگی نیروی هوایی با امام و مردم؛ ۱۹ بهمن ۱۳۵۷)
نویسنده: عقیل زرگر
انتشارات سوره مهر

معرفی:

در دوره‌ ای که همه از سربازی فرار می کردند رضا یه نقشه ی دیگه می کشید برای هفته های آخر سربازیش که بدتر از فرار کردن برایش دردسر درست کرد اگه گفتی چیکار کرد…

خلاصه:

رضا دوران سربازی را طی کرده ۱۵ روز مانده و می خواهد مرخصی بگیرد سرگرد شرط گذاشته از هماوران خبر بیاورد جاسوسی کند و همین جریان او را درگیر ماجرای هماوران می کند.

بریده کتاب:

سرگرد به این ها می گفت اوراق مضِّره و من می گفتم اوراق کمک مرخصی
ص۲۷

بریده کتاب(۲):

پوف!! عجب تعریف هایی! پسرخوب! حتما می‌ خواهد ناراحتی همافرها را کم کند. بنده خدا نمی دانست که دارد مار توی آستینش پرورش می دهد. اگر می دانست من برای چه کاری آمده ام، آن جا، حتما با لگد از خانه پرتم می کرد بیرون!
ص۴۰

بریده کتاب(۳):

بدجوری گیر افتاده بودم. نه راه پس داشتم نه راه پیش. با خودم گفتم: اگر اتفاقی بیوفتد و من نتوانم مرخصی پایان دوره بروم، چه می شود؟ ای به خشکی، شانس! مرده شور این خدمت را ببرند.
ص۵۰

مرتبط با کتاب آخرین مرخصی 👇👇👇

بیشتر بخوانیم…
کتاب نقاب ها : برداشتن نقابی از تاریخ جاسوسی سیاسی در ایران

بیشتر ببینیم..
تصاویری دیده نشده از وضعیت مردم پایتخت در تهران پیش از انقلاب!

کتابدوست
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *