کتاب پرواز در قفس : خاطراتی شنیدنی از ۸سال عمر آزادگان در زندان های بعثی عراق

کتاب پرواز در قفس : خاطراتی شنیدنی از ۸سال عمر آزادگان در زندان های بعثی عراق

کتاب پرواز در قفس
نویسنده: عبدالرحمن آغازی
انتشارات هدی

بریده کتاب:

یکی از رزمندگان همشهری که سنش از بقیه بیشتر بود در عملیات والفجر مقدماتی هم زمان با ما اسیر شد.
او در حالی که بچه ها را به عقب منتقل می کرد، از عراقی ها طلب آب می کند و می گوید: ماء!
عراقی ها که دنبال اسیران عرب زبان بودند تا بتوانند اطلاعاتی از وضعیت جنگی ایران به دست آورند به او گفتند: انت عربی دانست؟
او در جواب گفت: نه به خدا من تنها همین دانست!
عراقی ها که حرف اول را باور کرده بودند، مقداری آب به او دادند.
اوبعد از خوردن آب گفت: رحم الله والدیک ( خدا پدر و مادرت را بیامرزد ) و این جمله ای است که قدیمی ها در مجالس روضه و فاتحه بعد از گرفتن آب می گویند. ولی در این شرایط کیست که عراقی ها را قانع کند که بابا این آقا عربی نمی داند؟ پشت سر هم می گفتند: والله انت عربی دانست و همشهری ما جواب می داد: به خدا همین و همان تنها دانست.
ص ۴۱

بیشتر…
کتاب لبخند درغربت : آزاده که باشی در بند هم لبخند از لبت نمی رود…

 

کتابدوست
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *