کتاب شاهزاده ای که جادو شد : رمانی از زندگی ملا نصر الدین

کتاب شاهزاده ای که جادو شد : رمانی از زندگی ملا نصر الدین

کتاب شاهزاده ای که جادو شد
نویسنده: احمد عربلو (بر اساس رمانی از لوئید سالاویف)
مترجم: مسعود شجاعی طباطبایی
انتشارات افق

بریده کتاب:

ص ۷
یکی از شخصیت های طنزی آمیزی که شهرت فراوانی دارد، جوحی است که ایرانی ها او را به نام ملانصرالدین می شناسند.
بعضی عقیده دارند که او شخصیتی خیالی بوده و وجود خارجی نداشته و هرگاه که مردم از ظلم و ستم پادشاهان به ستوه آمده اند، لطیفه هایی انتقادی به نام او ساخته اند، اما تاریخ ادبیات ایران در قرن دوم هجری از وجود چنین شخصیتی خبر می دهد.

بریده کتاب(۲):

ص۲۳
جوحی داشت می رفت که پیرمردی صدایش کرد، چهره پیرمرد خیلی آشنا بود اما جوحی او را نشناخت.
اشک های پیرمرد جاری شد: «حق داری که مرا نشناسی… من عمو حسن هستم»
جوحی بسیار تعجب کرد، چرا که سی سال پیش در مراسم ختم عمو حسن شرکت کرده بود و کلی برایش گریسته بود.
عمو حسن ادامه داد: «همه بدبختی هایی که در این سی سال به سرم آمده حقم بوده است. از آن همه ثروت حالا این خانه خراب برایم مانده است. به جای آن همه نوکر و خدمتکار، حالا با موش ها و گربه ها زندگی می کنم.

خوب یادم هست که یک روز کشاورز فقیری پیشم آمد و از من خواست که ساعتی آب دریاچه را باز کنم تا او‌مجانی آب ببرد، می گفت پول ندارد که آب بها را بپردازد. اما من او را بیرون کردم. آن مرد نالان رفت و مدام مرا نفرین می کرد.
من در مدت دو سال به کلی عوض شدم، دیگر از مردم غافل شدم. قیمت آب را گرانتر کردم و حتی ذره ای از ثروتم را به فقرا ندادم…
تا اینکه سر و کله صمصام خان پیدا شد و دریاچه را به بهای ناچیزی به زور از من گرفت…
حالا هم شرط زنده ماندنم این است که در این روستای دورافتاده بمانم»

بریده کتاب(۳):

ص۳۴
راه باریکی که جوحی سوار بر خرش از آن می گذشت، در بیرون روستا پیچ می خورد و به طرف رودخانه بزرگی می رفت.
جوحی از وسط باغ های سرسبز کنار رودخانه گذشت، پرندگان‌ چنان با شادمانی آواز می خواندند که انگار خداوند همه آن طبیعت زیبا را فقط برای آنها آفریده بود! اما طبیعت خداوندی، با سخاوتمندی، زیبایی اش را به همه هدیه می داد.

پرندگان با چهچهه، قورباغه ها با غور غور و سوسمار ها با فش فش، همه یکدل و یک زبان خداوند را شکر می کردند.
یک دفعه صدای ناله ای طولانی و خفیف، رشته افکارش را پاره کرد…

مرتبط با کتاب شاهزاده ای که جادو شد

بیشتر بخوانیم…
کبریت کم خطر: طنز بیان دغدغه های اجتماعی با زبانی طنز

بیشتر ببینیم…
مخصوص_مجردها یکم بخندید ،دلتون شاد شه

 

نمکتاب
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *