نقد رمان آوای وحش نوشته ی جک لندن
باید جک لندن را زنده کرد تا دوباره قلم بزند؛ با همین موقعیتی که در حال و احوال یک سگ داشته است. سگی که خانگی بوده و رام، به خاطر باخت در قمار واگذار می شود به عده ای که وحشیانه با او برخورد می کنند و سگ کم کم هم دزد می شود، هم وحشی و سر آخر هم با گرگ های وحشی همراه می شود و می رود.
نویسنده چنان عمیق در حالات این سگ دقیق شده است که فکر می کنی خودش دو، سه دوره سگانه زندگی کرده است یا اصلا از اول سگ بوده و حالا آدم شده است.
جک لندن نوشت هایی دارد که فقط فایده اش یک هیجان کوتاه آن هم برای نوجوان و کودک است.
البته با توجه به خُلق و خوی صهیونیست ها و آدمکشی ها و زندان های آمریکایی ها بد نیست از خدا بخواهیم که به جک لندن فرصت بدهد بیاید شخصیت سگ داستانش را تبدیل به یک خونخوار و جنایتکار جنگی امروزی کند و بنویسد…
بهر حال قلم و توصیف خوب نویسنده باعث شده است کتابی با این بی محتوایی جهانی شود. هر چند که غربی ها و امریکایی ها انقدر اعتماد به نفس دارند که با کمک رسانه همه ی دار و ندار خودشان را جهانی می کنند و همه ی دارایی های دیگران را ناچیز نشان می دهند.
نقد رمان آوای وحش را آوردیم تا گفته باشیم کتاب ارزش یک بار خواندن هم ندارد، مگر اینکه بگوییم:
هر کس می خواهد سرانجام پذیرش فرهنگ و ادبیات امریکایی را بداند این کتاب را بخواند.