امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین…

امیر من : شناختی مختصر ولی عمیق از امیر کربلا، امیری به نام حسین...

امیر من : نرجس شکوریان فرد، عهد مانا

معرفی:

این کتاب یکی از چندین کتابیه که از روی صدای یک امیر نوشته شده. امیری که اون قدر تو رو دوست داشته که سال ها پیش همه دارایش، همسرش، فرزندانش، خواهر و برادرش، بهترین دوستانش رو فدا کرد که شاید الان وسط این همه شلوغی، بشنوی صداشو.. حس کنی دوست داشتنشو.. و بخوای از اون بیشتر و بیشتر بدونی.

امیر من آخرین اثر از مجموعه آثار خانم نرجس شکوریان فرد است. که در تابستان ۹۸ توسط انتشارات عهد مانا و در ۵۸ صفحه به چاپ رسیده است.

این کتاب حاوی ماجراهایی است کوتاه و خواندنی که بازیگران آن یا کسانی هستند که با بی معرفتی راه را بر امام زمانشان در صحرای کربلا بستند، یا کسانی که تنها ساکت و مشغول به دنیای خود بودند و یا آنان که او را شناختند و لبیکش گفتند. پیشنهادی است خواندنی و دوستانه به تمامی جوانان و به خصوص نوجوانان دانای کشورمان.

از دیگر آثار خانم شکوریان فرد می توان به #رنج_مقدس، #هوای_من، #از_کدام_سو، #سو_من_سه، #پدر و #مادر اشاره کرد.

خلاصه:

امیر من گریزیست از کربلای دیروز به کربلای امروز.

نویسنده در هر بخش از کتابش ابتدا به بیان داستانی کوتاه در مورد کسانی که امام حسین را یاری نمودند و یا آن ها که سد راهش شدند پرداخته، سپس به دنبال آن با قلم هنرمندانه اش وظایف ما به عنوان امت آخرالزمانی را در قبال امام عصرمان برایمان روشن می کند.

بریده کتاب(۱):

هق هق گریه هم را خاموش نمی کنم!
جلوی اشک هایم را نمی گیرم!
به خودم دلداری نمی دهم تا آرام شوم!
اما خدایا! فقط حسین است که می تواند برای تو همه ی زندگی اش را ببخشد.

بریده کتاب(۲):

عزت دارد حسین!
اگر دنبال یار می فرستد، دنبال زهیر…
اگر با حر صحبت می کند تا راه را باز کند..
اگر با عمرسعد سخن می گوید…
اگر از صبح تا عصرِ عاشورا صدا بلند می کند:
– هل من ناصر ینصرنی!
می خواهد کسی نباشد که دلش عزت بخواهد و از سایه ی عزت حسینی محروم شود!

برای خرید این کتاب زیبا با تخفیف ویژه روی تصویر زیر کلیک کنید

نقد

کتاب امیر من که کاری از خانم شکوریان فرد است، در واقع داستان هایی است کوتاه، از زندگی ابا عبدلله الحسین. داستان هایی که بعضی شیرین و دلنشین است به گونه ای که غبطه می خوری به یاران حسین (ع)، و بعضی آنقدر تلخ که دل را به تنگ می آورد از آن همه بی معرفتی و نامردی.

قدرتمند و دوست داشتنی.. دو ویژگی هستند که به سختی در یک قلم با هم همراه می شوند. اما باید گفت این دو از ویژگی های بارز اغلب کتاب های ایشان است که اوج آن را در کتاب امیر من شاهدش هستیم.

ادبیاتی صمیمی و مهربانانه حتی آن جا که از سیاهی ها صحبت می کند، ما را به یاد مهر بی دریغ امام حسین می اندازد. همچنین نگارشی با جملات کوتاه که در کنار قطع جیبی کتاب حسی فانتزی گونه به خواننده می دهد، همه و همه دست به دست هم داده اند که این کتاب تاریخی_ مذهبی آن چنان ملموس و قابل حس شود که من به عنوان انسانی که در عصر آخرالزمان زندگی می کنم بتوانم نقش خود را در کربلای امروز پیدا کنیم.

معرفی بیشتر به روایت از کلیپ…

 

بریده کتاب(۳):

اهل بیت بیش از آن که بر جهاد با دشمن بیرونی تاکید کنند، بر اخلاق، تحقیر دنیا، سراغ ارزش های معنوی رفتن، زهد و تقوا… تاکید می کنند! کسانی می توانند مقابل دشمن بایستند و در رکاب امام بمانند؛ منتظر مهدی فاطمه باشند که دنیا برایشان هدف اصلی نباشد!

بریده کتاب(۴):

وقتی کنار جمعی هیاتی می نشینی که در دریای رحمت خدا بر کشتی نجات حسین سوارند، اشک هایت طوفان بلا را می خواباند و تو در باران رحمت حسین تطهیر شده ای!

شناخت بیشتر کتاب با کلیپ…

 

بریده کتاب(۵):

دل بی رحم باید باشد که بر صورت دختر سه ساله سیلی بزند!
دل باید سنگ باشد که برای کودک یمنی، فلسطینی، زنان بی پناه و نگاه های پر اشک نلرزد!

بریده کتاب(۶):

حسین را، حسین نشناسان نکشتند، دنیاپرستان کشتند…
جامعه ای که خودش را رها کند در میان خواسته های نفسانی و شهوات وجدانش خاموش و عقیده اش سست و رفتارش شبیه کفار می شود.
آن وقت در خون غلطاندن خوبان برایش می شود کار یک نیم روز! آن هم با لب عطشان…
این کشته فتاده به هامون حسین توست…
ای رسول خدا!
این صید دست و پا زده در خون حسین توست…

کتاب را با این کلیپ بیشتر بشناسیم…

 

بریده کتاب(۷):

ابالفضل العباس بر بام خانه ی خدا ایستاد و خطبه خواند، روز هشتم ذیحجه.
سرها بالا را نگریستند و صدای رسای عباس را شنیدند:
-… این خانه به برکت قدوم جد حسین شد قبله…
حال شما ناسپاسی می کنید و راه خانه را بر امام می بندید…
همانا حکمت خداست و گرنه شما می دیدید که این خانه ی خداست که به سمت حسین مشتاقانه می شتابد… و حجرالاسود است که برای تبرک، به سمت دستان حسین پرواز می کند…

بریده کتاب(۸):

نمی دانست چه گونه حرفش را بزند. از هر کس پرسیده بود نشانی حسین بن علی را داده بودند! بخشنده ترین این دیار حسین است.
– مشکلت را فقط حسین حل می کند!
– از من می شنوی جز با حسین با کسی دیگر در میان نگذار!
حسین را که ببینی خودش کارت را سامان می دهد!
– این جا بی خود نگرد، خانه ی پسر علی از آن سوست!

کلیپی جذاب ازکتاب امیر من

 

بریده کتاب(۹):

علی بن ابی طالب شب ها که شهر در سکوت خواب مردمش فرو می رفت، کیسه ای بر دوش می گرفت و به فقرای کوفه رسیدگی می کرد…
خاندان پیامبر همه همین طور بودند؛ مشگل گشای خلق خدا!
در کربلا کار بر حسینی سخت شد که…
یک مومن… یک جوان مرد… یک اصیل زاده و بزرگوار نبود که گام از دام شیطان بیرون کشد و پا جای پای امام برای اجرای امر خدا بگذارد…
حتی لب های خشک یک نوزاد شیرخواره… یک رقیه ی سه ساله… هم دلِ بی امام را به رحم نمی آورد!

بریده کتاب(۱۰):

اگر بتوانند زنِ با شخصیت و با عزتِ مسلمان را، خوار دنیا و اسیر مد و آرایش و رنگ ها کنند،
اگر بتوانند اندیشه ی قوی او را تبدیل به خیالات پست دنیا کنند،
اگر بتوانند او را، از اوج عزت خدایی بکشند پایین تا ذلت جسمانی، پیروز خواهند شد!
زهی خیال باطل… تا ظهور، زینبی می مانیم… ان شاءالله!

بریده کتاب(۱۱):

حسین برای حفظ دینت… دستان عباس داد،
به ام البنین خبر شهادت حسین را که دادند. گفت:
باور نمی کنم… مگر عباسم زنده نبود… مگر دستان عباسم…

 

کتابدوست
دیدگاه کاربران
2 دیدگاه
  • @سارا 19 شهریور 1403 / 8:04 بعد از ظهر

    سلام کتاب با نام امیر من خوندم و اینقدر قشنگ بود با روحم بازی کرده که اگه اجازه بدین می خوام یه بار دیگه بخونمش یه جاهاییش ناخودآگاه اشک‌هام می‌ریخت و گاهی بعضی قسمت‌هاش رو در جمع‌های خانوادگی که مذهبی نیستن اصلا می‌خوندم و البته کلی استقبال می‌کردن

  • سید 2 شهریور 1401 / 3:23 بعد از ظهر

    روایاتی جذاب و دلنشین از میلاد تا شهادت سرور شهیدان و آزادگان جهان حضرت اباعبدالله الحسین عليه السلام. صفحه آخر را که می خوانی، تازه به فکر فرو میروی که فرق تو با کوفیان سال ۶۰ هجری در چیست؟؟؟

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *