رمانی برای زندگی متفاوت: رنج مقدس 1

معرفی:
اگر از خواندن رمان­های بی محتوا و معمولی چیزی گیرت نیامده،  جز خیال­های طولانی بی سرانجام، این رمان لذت بودن های  عاشقانه ، ایستادن پای محبت­های عمیق و زندگی شیرین را برایت ملموس می­ کند.

خلاصه:

روایت دختری است که دور از خانواده در خانه پدر بزرگ، بزرگ و تربیت شده و پر از سوال و دلخوری از این جدایی هاست و پدرش را مقصر می داند و هیچ وقت پدر نبوده و نیست و عدم درک فلسفه نبودن پدر. با خواستگار اول متوجه این نبودن ها و ارزش کار پدر می شود و مسیر افکار دختر رو به سوی ارزش ها قدم بر می دارد… اما همیشه خودش را در فضای مه آلود و مبهم زندگی تنها احساس می کند…

برشی از کتاب(۱):
وقتی خوشی هایت نقص پیدا می کند یا شاید به تهِ تهِ شادی که می رسی، تازه می فهمی غمگینی.
از این که به انتها رسیده ای لذت نمی بری.
دلت یک بی نهایت می خواهد که تمام کمی ها و زیادی ها، سختی ها و رنج ها، راحتی ها و خوشی ها در کنارش کوچک باشند..

برشی از کتاب(۲):
حس می کنم که دیگر می توانم قد بکشم،بلند بالا بشوم.
فقط باید برای همیشه زیر سایه بمانم.
که راه را نشانم بدهد.
دست گیری کند به وقته لغزیدن
پاک کند هنگام آلوده شدن…

برشی از کتاب(۳):
بشر دوپاست دیگر.
وقتی بخواهد مطلبی را بفهمد زمین را دور می زند،
آسمان را پایین می کشد
تا به نتیجه دلخواهش برسد،
اما وای به وقتی که نخواهد سراغ چیزی برود.

برشی از کتاب(۴):
بین عاشق و معشوق فلسفه و منطق مزخرف ترین علمِ کلامی است
اما
با منطقِ عشق، فلسفه ی کلامی معشوقین شکل گرفته است.

برشی از کتاب(۵):
خوب بودن را از یاد برده ام،
فعل است یا متن؟
رفتار است یا گفتار؟
خوبی ریشه اش از کجا می آید؟
از دل است یا عقل؟

برشی از کتاب(۶):
پدرهربار که میرودچشم انتظاری های مادرآغاز می شود.
انتظار حالت چشم های اوراعوض کرده است نگاهش عمیق تر ومظلوم شده است. چشم هایش روشنایی دارد، محبت وآرامش دارد.

برشی از کتاب(۷):
خودکار را از دستش میکشم و روزنامه تا زده را میگذارم روی پایم. می گوید: کاش این قدر که در سودوکو استادی، در حل جدول پنج تایی زندگی ات هم استاد بودی.

برشی از کتاب(۸):
مادربزرگ گاهی که پاهای پدربزرگ را چرب می کرد وآرام آرام ماساژ می داد می گفت:  «سختی دنیا مثل این دردا می مونه، اگه به موقع چرب کنی و دستمال ببندی زود برطرف می شه، نباید بزاری کهنه شه که درد سوارت شه.»

برشی از کتاب(۹):
کاش آبی پیدا کنم تا فکر و روحم را بشوید.
یک فرچه بخرم تمام زوایای این مغز درب و داغان را با فرچه پاک کنم.
حتما تاحالا پراز گل و لای و خیالات و اوهام و افکار غلطم شده است که این قدر تاریکم.

برشی از کتاب(۱۰):
خدایا به حق این زوج، یه زوجه هم به من بده، خوشگل و مهربون، فقط مثل لیلا نباشه. یه زوجه به سعید بده ،زشت عین لیلا. این علی و لیلا هم که هنوز دهنشون بوی شیر میده.

برشی از کتاب(۱۱):
بعضی ازگره هارا می توان بازکرد،  اما گاهی گره هاچنان کور می شوند که برای بازکردنش نیازمند چنگ ودندان می شوی گاهی هم انسان خودش کور میشود و نمی بیند. در هر صورت هردوی اینها زندگی را سخت می کنند.

برشی از کتاب(۱۲):
دنیای بیرون را دوست ندارم.
دوباره به جلد کتابم نگاه میکنم.
این همان چیزی است که دوست دارم. دنیای یک کتاب…

برشی از کتاب(۱۳):

دیشب مصطفی متنی را که دوستش طراحی کرده بود با چه ذوقی نشانم می داد. کارت متفاوتی که مثل همه نبود؛ متن متفاوت، اندازه ی متفاوت.
قرار بود کتابی به همه بدهیم و اولش نوشته ای بچسبانیم که تاریخ عقد را بگوید و اینکه چرا جشن نگرفتیم و هزینه اش را به کانون فرهنگی داده ایم.
دیشب توی حیاط با مصطفی یک ساعتی صحبت کرده بودیم. پالتویش را انداخته بود روی شانه هایم. برایم شکلات باز کرده بود…
لبم می لرزد. به زحمت جلوی لرزش کلامم را می گیرم: شما کی هستید؟
عصبی می گوید: گفتم که نامزد مصطفی. من که به این راحتی ولش نمی کنم. چون دوسش دارم. این رو خودش هم می دونه. پس بهتره که بی خود آینده تو خراب نکنی.
دردی تیز و کشنده از قلبم شروع می شود و در تمام بدنم می چرخد…

تک جمله (۱):
زندگی می‌گذرد
با رنج هم میگذرد
فقط اگر زرنگ باشی
رنج‌ها را
عاشقانه رقم می زنی

تک جمله(۲):
دنیا مثل باتلاق می مونه اگر برای رسیدن به لذت هاش زیاد دست وپابزنی خفه ات می کنه.

تک جمله (۳):
تمام زندگی چای قندپهلوست تلخی اش یک استکان وشیرینی اش اندازه ی قندی کوچک.

تک جمله (۴):
شیرینی های زندگی کوتاه است و زود فراموش می شوند، اما تا دلت بخواهد اثر تلخی ها فسیلی است. کنجکاوی درتلخی های زندگی دیگران بیرون کشیدن این فسیل هاست.

تک جمله (۵):
خودخواهی های آدم رنگِ زندگی راعوض می کند.

تک جمله (۶):
زندگی یک رنگ نیست رنگین کمان است چهارگوش هم نیست دایره است.

تک جمله (۷):
معادله ها را خود آدم ها می نویسند و بعد هم به جامعه تحمیل می کنند. مهم این است که آدم خودش مجهول نباشد.

تک جمله (۸):
آدمی که باخودش صادق نباشدضرر می کند. نمی شود که بر اسب رؤیاها سوار شوی و به تاخت بتازی به جایی که نیست.

تک جمله (۹):
روح زشت را با صورت رنگ کرده نمایش دادن حماقت است.

تک جمله (۱۰):
پدربزرگ همیشه می گفت: شأن انسان بهشت است ارزان تر حساب نکنید.

تک جمله (۱۱):
کره ی زمین به تولید گرما افتاده است، انگار که تمام تلاشش را می کند تا بنی بشر را به خاطر خطاهایش ذوب کند.

تک جمله (۱۲):
برای بعضی‌ها زندگی همیشه شب است و برای بعضی همیشه روز.
اما واقعیت این است
که زندگی تکرار شب و روز است.

تک جمله (۱۳):
زندگی مثل دریاست پر از حرکت های آرام و موج های ریز و درشت.

تک جمله (۱۴):
یک وقت فقط خودت مهم هستی،
یک وقت اصلا خودی نباید وجود داشته باشه تا مهم باشه.

namakketab
دیدگاه کاربران
2 دیدگاه
  • ز 14 مرداد 1398 / 3:22 بعد از ظهر

    این کتاب خیلیییی عاااالیه من عاشقشم چندبارم خوندمش تا حالا ممنون که معرفیش کردین

  • فرزانگان 23 آذر 1397 / 2:22 بعد از ظهر

    به نظر من این کتاب خییییلی زیبا و آموزنده بود

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *