سبد خرید
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

حساب کاربری

یا

حداقل 8 کاراکتر

کتابخوانی

  قسمت دوم کتاب صوتی استاد عشق📚 ° همین‌جوری که درحال انجام کاراتون هستید کتاب صوتی بذارید گوش بدید😎 رُفقایی که تازه به جمع‌مون اضافه شدن، خیلی خوش‌اومدید😍 ° راستی گفته بودم برای کوچولوهای نمکتابی‌مون هم برنامه داریم؟😌 خدایی ببینید ...
namakketab
بریم برای اولین ده دقیقه امروز😍 حتما لازم نیست که یک کتاب بخونید، شما می‌تونید تو این مدت هر کتابی بخونید... مهم اینه ده‌دقیقه زمان بذارید😘       پی دی اف ده دقیقه ای دختر موشرابی   رفیق نمکتابی❤️ ...
namakketab
فاقد دیدگاه

ده دقیقه ای شو!

طرح بزرگ کتابخوانی ده‌دقیقه‌ای‌ها✨ 🔸نحوه شرکت در قرعه‌‌کشی⁉️+تنها با خواندن روزانه ده دقیقه کتاب و ارسال جدول گزارش‌ کتابخوانی‌تون وارد قرعه‌کشی می‌شید 📚 📉جدول کتابخوانی رو از کجا دانلود کنیم؟هر ده روز یکبار جدول طرح کتابخوانی‌رو برامون ارسال کنید. 🗓زمان ...
namakketab
کتاب کتاب, رهبر ایران
زا کتابِ کتاب نویسنده: مجید تقی‌زاده انتشارات زائر رضوی بریده کتاب: هر هنرمندی به تنهایی یک دنیاست و این خاصیتِ هنری است که در وجود اوست. ص۱۵۰ بریده کتاب(۲): کتاب یک غذاست؛ یک غذای روح است؛ یک نوشیدنی روح است ...
نمکتاب
کتاب من و کتاب : بیانات و نظرات مقام معظم رهبری درباره اهمیت کتابخوانی
کتاب من و کتابنویسنده : سیدعلی خامنه ایانتشارات سوره مهر بریده کتاب: شما مربی عزیز، شما که در کتابخانه با کودک مواجه می‌ شوید، شما که قصه می‌ گویید، شما که کتاب می‌ فرستید، شما که کتاب می ‌خوانید، شما ...
نمکتاب
کتاب یک ساعت و نیم (جلد اول) : انگیزه برای کتابخوانی می خواهی؟! بفرما. معطل نکن.
کتاب یک ساعت و نیم (جلد اول)کتاب و کتابخوانی در بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالینویسنده: علی خراسانیانتشارات شهید کاظمی بریده کتاب: من می خواهم از اهل فکر و نظر و قلم ‌و کتاب و کسانی که به کتاب اهمیت ...
کتابدوست
فاقد دیدگاه

خاطره فدای سرت

در لابلای صدای انفجارهای پیاپی، صدای شکستنِ ظرفی مرا به خود آورد... عمار و کریمه را می‌دیدم که حسابی به تکاپو افتاده بودند‌.
خاطره فدای سرتدر لابلای صدای انفجارهای پیاپی، صدای شکستنِ ظرفی مرا به خود آورد…عمار و کریمه را می‌دیدم که حسابی به تکاپو افتاده بودند‌…معلوم نیست که پشتِ مبل چه خبر شده که بچه‌ ها این طور فاصله مبل‌ ها تا ...
namakketab
هرهفته منزل یکی از رفقای همسرم هیئت است. یک روز فکر بکری به ذهنم رسید و به همسرم گفتم اگر من برایت کتاب جور کنم شما به رفقایت میدهی که با خانواده هایشان مطالعه کنند؟ جناب همسر از ایده خوششان آمد و قبول کردند. یکی دوهفته ی اول مشتری ها کمتر بودند. مردم کتاب رایگان را هم سختشان است که بخوانند… اما ما دلسرد نشدیم و راهمان را باقدرت ادامه دادیم من از یک موسسه کتاب امانی میگرفتم و آقای همسر کتاب هارا پخش میکرد. این هفته یکی از آقایان به همسرم گفته بود خانم ما انگار کتاب را میخورد به جای آنکه بخواند.خدا خیرت دهد کتاب باریک نده. یک کتاب قطوری بده که تا ۱ هفته نگوید کتاب میخواهم. همسرم خنده اش گرفته بود و به ایشان کتاب دختران شهید میشوند را داده بود. همسرم میگفت این یکی هنوز نرفته بود که بعدی گفت بی زحمت یه کتاب باریک و یک کتاب قطور هم به من بدید خانم ماهم از آن کتاب خوان های قهار شده! همسرم در جواب ایشان با خنده گفته بود نمردیم و چشم و هم چشمی خانمها در مبحث کتابخوانی هم دیدیم.
خاطره ی چشم و هم چشمی برای کتاب هرهفته منزل یکی از رفقای همسرم هیئت است.یک روز فکر بکری به ذهنم رسید و به همسرم گفتم: " اگر من برات کتاب جور کنم شما به رفقایت میدی که با خانواده ...
namakketab
پویش کشوری امت حسینی,حسنی ها واسطه هدایت شوید
کلیپ پویش امت حسینی https://as2.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/7624890e8d9dedb9336d845b729579b216856486-1080p__12507.mp4 حسین باب رحمه الله است، حسین کشتی نجات الهی است. حسینی ها واسطه رحمت و هدایت شوید... هستند جوانان و نوجوانانی که پای روضه حسین(ع) می نشینند اما از حسین ع ، چیزی نمی دادند ...
namakketab
کلیپ کتاب از کدام سو کتابی که تکلیف خواننده را با لذتهایش مشخص میکند
.h_iframe-aparat_embed_frame{position:relative;}.h_iframe-aparat_embed_frame .ratio{display:block;width:100%;height:auto;}.h_iframe-aparat_embed_frame iframe{position:absolute;top:0;left:0;width:100%;height:100%;} معرفی از کدام سو داستانی است کوتاه اما مفید که نوجوان با خواندنش، پاسخ بسیاری از سوال های ذهنش را می گیرد.نویسنده توانسته با مخاطب برقرار کند؛ با توصیفات و قلمش، حس را به خواننده انتقال داده ...
namakketab
فاقد دیدگاه

خاطره : جرقه

عصر روز عید فطر وقتی توی اتاق نشسته بودم، صدای در آمد
خاطره : جرقه عصر روز عید فطر وقتی توی اتاق نشسته بودم، صدای در آمد، در همسایه پایین!گفتم: کیه؟چند تا بچه گفتند: توپمون افتاده تو حیاط می خواهیم، بهشون گفتم پایین کسی نیست . دیدم چسبیدن به در و دارن ...
namakketab
کتابخوانی-خاطرات-کتاب
از همان نوجوانی هایم، روابط اجتماعی خوبی داشتم، اما ارتباط با بعضی ها برایم سخت بود. این یکی هم از همان ها بود! جلو رفتم کتاب را دستش دادم و لبخند زدم و برگشتم. هنوز چند قدمی دور نشده بودم ...
namakketab
مطالعه-گرگ ها از برف نمی ترسند
خاطره ی کتاب سرمایی،فصل بهار بود با بوی گل های زیبا و معطرش.توی اتاق نشسته بودم و داشتم کتاب «گرگ ها از برگ نمی ترسند» رو می خوندم، حسابی سردم شده بود. رفتم تو آشپز خونه و به مامانم گفتم:« ...
namakketab
.h_iframe-aparat_embed_frame{position:relative;}.h_iframe-aparat_embed_frame .ratio{display:block;width:100%;height:auto;}.h_iframe-aparat_embed_frame iframe{position:absolute;top:0;left:0;width:100%;height:100%;}
ketabak