کتاب مهاجر کوچک نویسنده: محمدرضا سرشار انتشارات سوره مهر بریده کتاب: شط هم چنان در دل شب به سفر همیشگی و بی توقفش به سوی دریا ادامه می دهد. زیر شهاب های آتشینِ گلوله ها، آب آن خونین رنگ به ...
کتاب جاسوس نویسنده: محمدرضا سرشار انتشارات سوره مهر بریده کتاب: وقتی رفتم توی اتاق، بابا را ناراحت و گرفته دیدم. داشت با مادربزرگ حرف میزد. فکر کردم کمی صبر کنم، ببینم اوضاع از چه قرار است. آن وقت خبر را ...
رمان آنک آن یتیم نظر کردهنویسنده: محمدرضا سرشارانتشارات سوره مهر بریده کتاب: مرا امان می دهی ای پدر، تا سخن خویش را به پایان برم، و آنگاه، آنچه که می خواهی با من کنی؟ امان می دهم.آری ای پدر؛ من ...
کتاب غریبه هانویسنده: محمدرضا سرشارانتشارات سوره مهر بریده کتاب: بابا با تمسخر لبخندی زد و گفت: ( مگر آمریکا می گذارد کسی شاه را از بین ببرد!)گفتم: ( اصلاً به آمریکا چه مربوط است ما می خواهیم چکار کنیم! مگر ...
کتاب گرداب سکندرنویسنده: محمدرضا سرشارانتشارات: سوره مهر معرفی: این داستان کسی است که سال ها پس از مرگش، قصه ی شب های دراز زمستان مردم بندرهای جنوب بود.از این داستان یک فیلم سینمایی و یک مجموعه سیزده قسمتی عروسکی ساخته ...
کتاب اصیل آبادنویسنده: محمدرضا سرشارانتشارات: سوره مهر خلاصه:ورود یک غریبه به روستا، آن هم با اسبابی که تا به حال بزرگتر های ده هم آن را ندیده اند، آن قدر جذاب هست که بچه های روستا بخواهند برای یک بار ...
اگر بابا بمیرد : محمدرضا سرشار، سوره مهر معرفی: اگه یه مشکل سخت برات پیش بیاد چیکار می کنی؟ چه جوری حلش می کنی؟میخوای بدونی اسماعیل چیکار کرد؟ با اینکه فکر می کرد کاری ازش برنمیاد اما.... بخون تاکیف کنی. ...