اقیانوس مشرق: جوانی است و جوانی کردنش، عاشقی کردنش.

اقیانوس مشرق: جوانی است و جوانی کردنش، عاشقی کردنش.

کتاب: اقیانوس مشرق

نویسنده: مجید پورولی کلشتری
ناشر: عهد مانا

معرفي کتاب:

«اقیانوس مشرق» درباره جوانی است که به دنبال چشمه آب حیات دریای شمال، در بیابان سرگردان می ‌شود. اما به طور معجزه ‌آسایی شخصی به او مشک آب بی ‌پایانی می ‌دهد و او را به خانه پینه ‌دوزی می رساند. جوان، به دنبال آب حیات، قدم در راهی می ‌گذارد که به چشمه آب حیات حقیقی منتهی می شود… به علی ابن موسی الرضا (ع).
گفتنی است این کتاب جوایزی را دریافت کرده است: جایزه کتاب سال پژوهش های دینی در سال 1392 و جایزه کتاب سال رضوی در شاخه رمان در همان سال.
کتاب “اقیانوس مشرق” نوشته مجید پورولی کلشتری، در سال ٩٢ به همت انتشارات احيا در ٢٢٦ صفحه منتشر شد. پس از آن ، از سال ٩٥ توسط انتشارات عهد مانا تجدید چاپ شد.

 

تبلیغ کتاب:

جوان است و عاشق و سر به هوا همه ی لذت های دنیا را با هم می خواهد به هیچ چیز هم اعتقاد ندارد جز به شنیده هایش دنبالش برود حتماً به آن می رسد.
قدرت و انگیزه ی جوانیش را برمی دارد و می افتد دنبال عشقش …

خلاصه:

داستان کتاب درباره جوانی است که سرگشته و حیران بیابان می‌شود، اما شخصی از راه می رسد. فردی که از طرف امام رضا (ع) آمده مشکی از آب به او می دهد و راه را نشانش می‌دهد. مسیر ختم به خانه پینه‌دوز و دخترش می شود.
از پینه‌دوز سراغ کیمیا را می‌گیرد، سراغ آب حیات را. عشق دختر پینه‌دوز و آب حیات است که باعث می‌شود با پینه‌دوز همراه شود.
شما با افراد داستان همراه می‌شوید و پا در راه بیابان می‌گذارید. همراه پینه‌دوز هستید در این مسیر…
در پایان‌های جوان آب حیات را می یابد، آبی که در قلعه ای محکم است.
کتاب سراسر حکمت است و لذت…

بریده کتاب:

شمشیردار با نوک شمشیر سکه های بر زمین افتاده را پس و پیش می کند.
-باقی اش کو؟
پینه دوز نگاهش می کند.
-باقی؟ تنها همین بود.
-دروغ نگو پیرمرد. تمام دارایی تو تنها همین دو کیسه است؟ می خواهی باور کنم؟ شمشیردار نگاهش را تیز می کند و شمشیرش را بالا می آورد و به راحله اشاره می کند
-و آنکه در دست های توست؟!
پینه دوز سر تکان می دهد: اوباخودکیسه ای ندارد.
شمشیردار می خندد: خودش را می گویم، خودش از هزار سکه بیشتر می ارزد، نمی ارزد؟! پینه دوز ترسیده، راحله را تنگ در آغوش می گیرد هرگز اجازه نمی دهم.
راحله ترسیده، در خود می لرزد
-پدر.. مبادا بر من دست یابد!

ارزیابی:
نويسنده با قدرت بالاي نويسندگي، به سادگي و رواني، مباني و اصول دين را در قالب رمان گنجانده است و از گذر داستاني عاميانه با موضوع آب حيات و عشق دختر پينه‌ دوز، به معنايي بلند مي ‌رسد، امامت و ولایت. شخصیت امام از جوانب مختلف در اين كتاب توصيف مي‌ شود؛ از لحاظ علمي، جسمي، روحي و معجزات. اين كتاب منبعي روان براي شناخت امام است و در آن به سوالاتي جواب داده مي ‌شود كه لازم است مخاطب بداند و شايد كمتر به ضرورت آنها توجه كرده باشد.
پايان كتاب يكي از هيجان ‌انگيزترين قسمت ‌هاي آن است. معناي آب حيات را به مفهوم امامت می رساند، و حديث سلسه ‌الذهب را با هنر داستان پردازی طوری مطرح می کند كه به جان مخاطب بنشیند. مخاطب با بيان زیبای داستانی، اين حديث را جرعه جرعه مي ‌نوشد، به جایگاه امامت پی می برد، و ضرورت پذيرش آن را با دل و جان مي‌ پذيرد.

 

 

کتابدوست
دیدگاه کاربران
1 دیدگاه
  • صبرا 23 اسفند 1397 / 9:28 قبل از ظهر

    سلام اینو نوشتم برای قسمت خاطراتتون اگر دوست داشتید بذارید:

    آخرین کتابی که خواندم و از خواندنش لذت بردم و با آن اشک ریختم…

    آخر کتاب رو گذاشتم تو حرم خوندم روبه روی ضریح و اشک می ریختم،صورتم از اشک خیس شده بود و زمان از دستم در رفته بود…موقع اذان بود…

    رفتم دارالحجه رواق شیخ طوسی، اونجایی که یه عالمه زوج جوان میرن برای اینکه با هم به خدا برسن…اتاق عقد…

    کتابی که خیلی دوست داشتم رو با خودم بردم حرم، اول کتاب نوشتم:”یادمان” باشد گاهی برای رسیدن به معشوق ابدی و ازلی باید از معشوق زمینی گذشت…موقع اذان بود…

    پیوندتان مباااااارک

    ۴/۱۳ حرم رضوی/اتاق عقد

    بعدش رفتم یه عروس و داماد رو نشون کردم و به طرف عروس رفتم و سر صحبت رو باهاش باز کردم،بهش تبریک گفتم و کتاب رو بهشون هدیه دادم….

    کتاب “یادت باشد”….

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *