کتاب مهمان شام : خاطراتی کوتاه از جوانی دهه شصتی، یک شهید زنده

کتاب مهمان شام : خاطراتی کوتاه از جوانی دهه شصتی، یک شهید زنده

کتاب مهمان شام
نویسنده و انتشارات: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

خلاصه:

خاطراتی کوتاه از جوانی دهه شصتی که اخلاص در تمام رفتارهای او و کلام او جلوه داشت؛ کارفرهنگی و انس با شهدا از خصوصیات با ارزش بود و شهید زنده لقبی بود که دوستانش از عمق جان برای او استفاده می ‌کردند و در اوج جوانی نیز به این مقام رسید.

بریده کتاب:

یه بار خسته بودم. هیچ روحیه‌ ای برام نمونده بود، تنها کسی که به ذهنم رسید کمکم کنه سید بود. براش پیام فرستادم: سید خسته و بیچاره شدم چیکار کنم؟؟
سید بلافاصله جواب داد: کسی که از خدا دوره بیچاره است، نکنه خدای نکرده از خدا دور شدی؟
جوابش همچون پتکی بر سرم فرود آمد. خیلی با من صحبت کرد و گفت: هر وقت نا امید شدی برو در خونه خدا، درمان همه دردها همون جاست. آرامش از صحبت‌ هاش می‌ بارید….

بریده کتاب(۲):

سید یک روز یک حرف عجیبی به من زد که هنوز هم باورش برای من مشکله؛ به من گفت: ۱۵ ساله که نماز صبح من قضا نشده!
من توی ذهنم حساب کردم دیدم سید زمان شهادت ۲۹ ساله بود! یعنی دقیقاً هیچ نماز صبح قضایی نداشت!

مرتبط با کتاب مهمان شام 👇🏻👇🏻👇🏻

بیشتر بخوانیم…
کتاب راز انگشتر : خاطراتی خواندنی از یک سبک زندگی متفاوت

بیشتر ببینیم…
شهید مدافع حرم مجید قربانزاده

کتابدوست
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *