کتاب حسن بن زهرا : پرده برداری از هنرنمایی بی نظیر خداوند…

کتاب حسن بن زهرا
نویسنده: زارع کارحسین
انتشارات: نشر معارف

معرفی:

فکر کن گنج ناشناخته اي را کسي برايت آشکار کند! پرده از روي هنر نمايي خداوند بردارد! اين کتاب چنين حکمي دارد…

بریده کتاب:

مي فرمود: نيکي آن است که بي خواهش ببخشي، اما آنچه پس از خواهش می دهي بهاي ناچيزي در داير آبروي اوست. شايد آن کس، شبي را با ترس و اميد به سر برده و نمي دانسته که آيا تو در برابر نيازش دست رو به سينه اش خواهي زد يا شادي قبول را به او خواهي بخشيد و اکنون با تن لرزان و قلب پر تپش نزد تو آمده، آن گاه اگر تو فقط به اندازه خواسته اش بخشي، در برابر آبرويي که نزد تو ريخته، بهاي اندکي به او داده اي! (ص19)

بریده کتاب(2):

– … تو به طرف سپاه حسن بن علي بيا! هر وقت نزديک شدي، ما حسن را يا مي کشيم يا تسليم تو مي کنيم!
اين قسمتي از نامه عده اي از ياران امام حسن عليه السلام است به معاويه! (ص29)

بریده کتاب(3):

ياران با وفاي امام حسن (ع) مانند عمار ياسر، ثابت بن قيس و…کشته شده اند و جاي آن ها را از افرادي ست عنصر و منافق گرفته اند. خيانت فرمانده لشگر امام حسن (ع)، لشگريان راست کرده سپاه امام در مقابل سپاه معاويه ايستاد، امام رو به لشگر کرد وفرمود: اي مردم! معاويه مرابه صلح فرا خوانده که در آن نه عزت است ونه انصاف، اگر شما براي مرگ شرافتمندانه آماده ايد، با او مي جنگيم و اگر دنيا را به جاي آن خواستاريد و مي خواهيد زندگي کنيد، قبول مي کنم.
فکر مي کنيد جواب مردم چه بود؟ همه با ذلت تمام فرياد زدند: زندگي! زندگي! (ص34)

بریده کتاب(4):

شمشير را کلام تو ديوانه مي کند!
معاويه مي دانست با چه کسي در افتاده است! از اين که با امام روبرو شود وحشت داشت به يارانش گفت: من که به شما گفتم حسن کسي نيست که بتوان با او معارضه کرد!
ديديد! هرچه گفتم با او بحث نکنيد گوش نکرديد!تا حرفهايي از او شنيديد که برق از چشمانتان پريد ودنيا جلوي چشمتان تيره وتار شد!…گفتم با دريا ستيز نکنيد تا غرقتان کند! با کوه در ميفتيد تا نفستان را ببرد! گوشه اي بنشينيد تا به غلط کردن نيفتد! (ص42)

مرتبط با کتاب حسن بن زهرا 👇🏻👇🏻👇🏻

بیشتر بخوانیم…
به پسرم : وصیت نامه امام علی به فرزندش امام حسن علیهما السلام (بخشی ازنهج البلاغه)

بیشتر ببینیم…
کجا میری؟ کربلا با کی میری؟ … مقتدر و پر قدرت