قصه های من و ننه آغا : این ۲۳ داستان جذاب تاثیری بی نظیر روی تربیت فرزندت دارد…

قصه های من و ننه آغا : این ۲۳ داستان جذاب تاثیری بی نظیر روی تربیت فرزندت دارد...

قصه های من و ننه آغا
نویسنده: مظفر سالاری
انتشارات کتابستان معرفت

بریده کتاب:

اسم خانگی ام “امیر” بود. تعجب کردم که اسمم را می داند. گلی از لای قرآنش درآورد و میان عم جزء جدیدم گذاشت. بعد از آن، قرآنم بوی او را می داد. ظهر که از ملا برگشتم، با دیدن بچه هایی که توی کوچه به دنبال هم می دویدند، حسرتشان را نخوردم. مطمئن بودم که اگر دوباره طوفانی بیاید، نمی گذارم برگی از عم جزءم و آن گل را با خودش ببرد.
ص ۲۴

 

بریده کتاب(۲):

شهین خانم با مهربانی دست دور گردنم انداخت و پرسید: “اومده بودی با جواد بازی کنی؟”
سر تکان دادم و تفنگ و هواپیما را به طرفش گرفتم.
– می خوام این ها را پس بدم.
آقا متین پرسید: “به جاش چی می خوای؟”
گفتم: “چوغورک.”
شهین خانم دوید و رفت گنجشک را آورد و داد دستم. صورتم را بوسید و تفنگ را هم نگرفت. خوشحال و خندان برگشتم خانه اما ننه آغا تا دو روز باهام قهر کرد.
ص ۳۷

 

بریده کتاب(۳):

ظهر که به خانه رفتم، پیش از آن که میوه و غذایی بخورم، دفتر و کتاب را باز کردم و شروع کردم به نوشتن مشق و خواندن درس. ننه آغا با تعجب نگاهم کرد و خیاری را که برایم پوست کنده بود، نمک زد و توی بشقابی جلوم گذاشت. کارم که تمام شد، سر سفره ماجرا را برای همه تعریف کردم. ننه آغا کلی خندید و ردیف دندان های مرتب و سالمش را به نمایش گذاشت.
ص ۵۵

 

بریده کتاب(۴):

گچ را با ترس و لرز روی تخته سیاه گذاشتم. صدای نفس سنگین آقا را پشت سرم حس می کردم. شلاق هر چند لحظه به پایش می خورد و انگار به طبل بخورد، توی سرم صدا می داد. ناگهان همه چیز را از یاد بردم؛ هم مساله و هم جوابش از ذهنم پاک شد. برای یادآوری، من من کنان از روی مساله خواندم . فایده ای نکرد. ذهنم کار نمی کرد قفل شده بود.
ص ۶۶

بریده کتاب(۶):

خیالم راحت شده بود که نمی خواهد مرا مثل سینی های مسی که عین نان، جر داده بود از وسط دوتا کند. جلوتر آمد و گفت: “می دم فردا این شکاف و این دیوار و تعمیر کنن. تو هم قول بده که دیگه این جا نیایی.”
هر طور بود سر تکان دادم. آمد کنارم ایستاد. حال و روزم را که دید، ناراحت شد و گفت: “لعنت بر شیطون! ببخش اگه ترسوندمت! حالا برو بالا.”
ص ۸۷

مرتبط با کتاب قصه های من و ننه آغا

بیشتر بخوانیم…
کتاب پلاک ۶۱ : روایت گشت و گذار در یک خواب پرماجرا…

بیشتر ببینیم..
موشن گرافیک | ویژگی های یک نوجوان

 

 

namakketab
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *